نمونه پيشينه تحقيق, فصل دوم پايان نامه ,چارچوب نظري پيشينه پژوهش

نمونه پيشينه تحقيق, فصل دوم پايان نامه ,چارچوب نظري پيشينه پژوهش

مطالعه، آسیب شناسی، طرح مرمت و احیاء حمام روستای فارسیان گالیکش

۵ بازديد ۰ نظر

مطالعه، آسیب شناسی، طرح مرمت و احیاء حمام روستای فارسیان گالیکش

مطالعه، آسیب شناسی، طرح مرمت و احیاء حمام روستای فارسیان گالیکش

دسته بندی معماری
فرمت فایل pdf
حجم فایل 17.719 مگا بایت
تعداد صفحات 175
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

مطالعه، آسیب شناسی، طرح مرمت و احیاء حمام روستای فارسیان فرنگ گالیکش در قالب pdf در 175 صفحه

این فایل یک مجموعه جامع و کامل درباره حمام تاریخی روستای فارسیان فرنگ شهرستان گالیکش به همراه نقشه های کامل معماری، تصویر،تصاویر سه بعدی، معرفی کامل شهر گالیکش و روستای فارسیان و ... می باشد و شامل موارد زیر می باشد:

فصل اول:مطالعات پیش نیاز و گردآوری مدارک پایه

گرد آوری عکس های هوایی و نقشه های منطقه مطالعاتی

معرفی استان گلستان

موقعیت جغرافیایی استان گلستان

آب و هوا

تقسیمات اداری

موقعیت اجتماعی و ترکیبی و قومی نژادی

موقعیت فرهنگی

موقعیت اقتصادی

راه های ارتباطی

پیشینه تاریخی گلستان

معرفی شهرستان گالیکش

وجه تسمیه گالیکش

وسعت

جمعیت

ناهمواری ها

آب و هوای شهرستان گالیکش

جغرافیای تاریخی و مراحل توسعه گالیکش

هسته اولیه گالیکش

توسعه فضای گالیکش

آثار تاریخی و جاذبه های گردشگری گالیکش

اقلیم منطقه

رطوبت و بارندگی

درجه حرارت

باد

یخبندان

خاک منطقه

منابع تامین آب

آب های سطحی

چشمه ها

قنات ها

پوشش گیاهی گالیکش

پوشش جانوری گالیکش

بررسی جا یگاه گردشگری گالیکش و محدوده حمام فارسیان

بررسی طرح های بالادست

فصل دوم: مطالعات شناخت

شناخت کالبدی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و .. گالیکش

وجه تسمیه روستای فارسیان

ویژگی های سیاسی، جغرافیای گالیکش

جمعیت

اقتصاد

چگونگی مالکیت اراضی روستا

ویژگی های طبیعی روستا

زلزله

سیل

منابع تامین آب آشامیدنی و کشاورزی روستا

گیاهان دارویی روستا

بررسی کیفیت ابنیه روستا

بررسی کاربری های موجود

محله های قدیمی فارسیان

جغرافیای تاریخی فارسیان

فارسیان در دوره قبل از اسلام

فارسیان در دوره اسلامی

جمع آوری اسناد و مدارک تاریخی بنا

مطالعات سیرتحول تاریخی بنا

مالکیت بنا

سیرتحول کاربری بنا

سیرتحول کالبدی بنا

دوره اول معماری

دوره دوم معماری

بررسی مداخلات صورت گرفته در حمام فارسیان

فضای داخلی بنا

فضای خارجی بنا

بررسی و مطالعات آب و فاضلاب و آب های سطحی

بررسی تامین آب حمام

بررسی تاسیسات الکتریکی بنا

بررسی سیستم گرمایشی بنا

موقعیت قرارگیری حمام

بررسی همسایگی ها

بررسی شبکه معابر پیرامون بنا

بررسی آلاینده های محیطی

بررسی امکان حادثه خیزی بنا

فصل سوم: مستندسازی بنا

مستندسازی بنا و نقشه های معماری وضع موجود بنا

توصیف ویژگی های کالبدی بنا

پیشینه تاریخی بنا

وجه تسمیه

شناخت معماری حمام

فضاهای داخلی

فضاهای خارجی

بررسی سازه بنا

بررسی تاق و قوس ها به کار رفته در حمام

شناخت مواد و مصالح حمام فارسیان

مستندسازی اقدامات مرمتی در گذشته

نقدوبررسی بنا

فصل چهارم: آسیب شناسی

مقدمه

آسیب های بنا

آسیب های فضای داخلی

آسیب های فضای خارجی

آسیب های دیوارهای باربر وغیر باربر

آسیب های سایر جزئیات اجرایی

آسیب های منظری

فصل پنجم: مبانی نظری مرمت

بررسی شیوه برخورد با بنا در نمونه های مشابه

بررسی تعدای ار حمام های استان گلستان

بررسی قوانین و منشورهای بین المللی

امکان سنجی طرح احیاء

تحزیه و تحلیل سوآت

مطالعات و بررسی اقتصاد کارو نیروی انسانی در بخش گردشگری

بررسی چشم انداز طرح

جمع بندی راهکارها و استراتژی

فصل ششم: طرح مرمت

طرح رفع خطر و استحکام بخشی اضطراری

رفع خطر اولیه

رفع خطر پس از شروع کارگاه مرمتی

طرح مرمت

طرح مرمت و استحکام بخشی

طرح مرمت سازه های باربر

طرح مرمت سازه پوشش

سایر جزئات اجرایی

اجرای پله

کف داخلی بنا

مرمت حوضچه سربینه

طرح مرمت تاسیسات الکتریکی و مکانیکی

مرمت اندودها

سطح پوشش بنا

مرمت آب انبارها

مرمت آتشدان

طرح حذف نباتات

طرح جمع آوری و هدایت آب های سطحی

رفع آسیب های منظری

فصل هفتم: طرح احیاء

امکان سنجی بنا

شناسایی فعالیت های فرهنگی موجود

شناسایی ظرفیت های کالبدی

معرفی طرح پیشنهادی

سنجش کمیت و کیفیت

تهیه نقشه ها و طرح اجرایی احیا

سرویس بهداشتی و انبار

نقشه های معماری تغییر یافته

معرفی فضاهای پیش بینی شده در طرح احیاء

محوطه سازی

دیوار پیرامون عرصه بنا

مبلمان داخلی و بیرونی

ارائه مدارک تصویری و گرافیکی (سه بعدی)

فصل هشتم: تعیین حریم بنا

مقدمه

حریم فنی بنا

حریم منظری بنا

حریم کیفی بنا

ضوابط ساخت و ساز

پیوست

مبانی نظری پژوهش تنظیم شناختی هیجان

۵ بازديد ۰ نظر

مبانی نظری پژوهش تنظیم شناختی هیجان

مبانی نظری پژوهش تنظیم شناختی هیجان

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 56 کیلو بایت
تعداد صفحات 45
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

توضیحات :

مبانی نظری پژوهش تنظیم شناختی هیجان در 45 صفحه در قالب Word قابل ویرایش

فهرست مطالب :

تنظیم شناختی هیجان

2-1-2-1- راهبردهای تنظیم شناختی هیجان

2-1-2-2- پیامدهای استفاده از راهبردهای مثبت و منفی تنظیم هیجانات

2-1-2-3- تفاوت‌های جنسیتی در استفاده از راهبرهای تنظیم شناختی هیجان

پیشینه تحقیق

2-2-1- پیشینه پژوهشی در خصوص ارتباط متغیر های تنظیم شناختی هیجان و تکانشگری

پیشینه پژوهشی در خصوص ارتباط متغیرهای تنظیم شناختی هیجان و تاب آوری

منابع فارسی

منابع لاتین

بخشی از متن :

مبانی نظری تنظیم شناختی هیجان

پژوهش‌های تجربی در مورد تنظیم شناختی با مطالعات روان تحلیل گران در مورد مکانیزم های دفاعی آغاز گردید و با مطالعه در مورد عوامل موثر بر توانایی فرد در کنار آمدن با موقعیت‌ های تنش زا توسعه یافت و امروزه این دسته از پژوهش‌ها با مطالعه توانایی افراد در تنظیم هیجانات خود به صورت شناختی ادامه یافته است. تنظیم هیجان به استراتژی هایی اشاره دارد که در جهت کاهش[1]، ادامه[2] یا افزایش[3] هیجان استفاده می‌شوند (گروس[4]،2007). در تعریفی دیگر تنظیم شناختی هیجان عبارت است از فرایندهای درونی و بیرونی درگیر در راه‌اندازی، ادامه دادن و تنظیم رخدادها، تنش‌ ها و بیان احساسات. مطالعه تنظیم هیجان به فرایند های درونی که در جهت تنظیم هیجانات درگیر هستند مثل فرایند های شناختی هیجان، اداره کردن واکنش ‌های روان ‌شناختی و همچنین تأثیرات بیرونی مثل والدین و سایر اشخاصی که در الگوسازی هیجانات نقش دارند مربوط می‌گردد (موریس، سیلک، استینبرگ، آکوین، کیز[5]، 2007). می‌توان اصطلاح تنظیم شناختی هیجان را مترادف با اصطلاح سازگاری شناختی[6] به کاربرد. این دو مفهوم به طور کلی به راه‌ های شناختی اشاره دارند که افراد برای مدیریت هیجانات و عواطف خود به کار می‌گیرند. بدون شک چنین راه‌ ها و فرایندهای شناختی می‌توانند در تنظیم هیجانات افراد نقش مهمی ایفا کنند و باعث گردند تا افراد به هنگام تجربه رخداد های تهدید کننده و یا پس از آن، بر هیجانات خود کنترل داشته باشند (فانی،1388).

استراتژی های تنظیم هیجان بر رشد شخصیتی، هیجانی، شناختی و اجتماعی دلالت دارند. وقتی این عوامل تحت تأثیر قرار بگیرند در رشد و نگهداری اختلالات هیجانی نقش برجسته‌ای ایفا می‌کنند. در حقیقت مفهوم تنظیم هیجان بسیار گسترده است و حوزه وسیعی از فرایند های هشیار و ناهشیار روان‌شناختی، رفتاری و شناختی را در بر می‌گیرد (گروس،2007)

به عنوان مثال بعضی ازاستراتژی ها در سطح شناختی (از طریق فکر کردن) اجرا می‌شوند، درحالی ‌که دیگر استراتژی ها مداخلات رفتاری را از (طریق انجام کارها) درگیر می‌کنند، بسیاری از استراتژی ها به ترکیب سطح شناختی و سطح رفتاری بستگی دارد (پارکینسون وتوتردل[7]،1999). همچنین مشخص شده است که افراد در استفاده از استراتژی های تنظیم هیجان باهم متفاوت هستند و همین تفاوت‌های فردی، نتایج خاص عاطفی، شناختی و اجتماعی در بر دارد. به علاوه کنترل عواطف و هیجانات در برقراری، تداوم وسلامت روابط اجتماعی افراد نقش مهمی ایفا می‌کند (حسین چاری و فداکار،1384). بنابراین واضح است که مهارت‌های تنظیم شناختی هیجان، به صورت صحیح و کارآمد، می‌تواند مقدمه‌ای برای سایر موفقیت‌ها در زندگی به شمار آید. لذا در ادامه، به راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و چگونگی عملکرد این استراتژی پرداخته شده است.

2-1-2-1- راهبردهای تنظیم شناختی هیجان

افراد به هنگام تجربه رخداد های تهدید کننده یا تنش‌زای زندگی، قبل از انجام هر کاری، به لحاظ شناختی از راهبرد هایی برای تنظیم هیجانات خود استفاده می‌کنند (گارنفسکی،کرایج،اسپین هاون[8]،2001). این راهبردهای مهم و برجسته شامل پذیرش،تمرکز مجدد مثبت،تمرکز مجدد بر برنامه‌ریزی، ارزیابی مثبت، به منظری دیگر نگاه کردن، خود را مقصر دانستن، نشخوار فکری، فاجعه‌آمیز کردن و دیگران را مقصر دانستن می‌باشند. توضیح مختصر هر کدام از این راهبردها همراه با ذکر نمونه‌ای رفتار از هر کدام، در ادامه آمده است.

تفکر درباره پذیرفتن یا کناره‌گیری و نوع نگاه کلی فرد در مورد آنچه که تجربه کرده است را تحت عنوان پذیرش[9] مطرح می‌کنند. به عنوان مثال این اندیشه که به این فکر می‌کنم که از این بدتر هم می‌توانست اتفاق بیفتد، بیانگر استفاده از راهبرد پذیرش است.

راهبرد دیگر تمرکز مجدد مثبت[10] است، که به معنای داشتن تفکرات خوش‌آیند، شاد و مثبت به جای فکر کردن در مورد رویداد های استرس زا و تهدید کننده است. به عنوان مثال فرد در عوض فکر کردن به آن اتفاق ناگوار، به چیزهایی بهتر از آنچه که تجربه کرده است، فکر کند و از این طریق تلاش دارد تا بتواند تنش آن تجربه ناگوار را به نحو موثرتری کنترل و هدایت نماید.

تفکر درباره اینکه چه کار باید انجام دهم و چگونه می‌توانم با تجربه رخ داده رفتار کنم، حکایت از راهبرد تمرکز مجدد بر برنامه‌ریزی[11] دارد. به عنوان مثال وقتی فرد با خود می‌اندیشد که به کارهای خوبی که می‌تواند انجام دهد، فکرمی‌کند در حال استفاده از راهبرد تمرکز مجدد بر برنامه‌ریزی است. در این راهبرد، فرد به این مسئله فکر می‌کند که چگونه می‌تواند با شرایط پیش‌آمده به بهترین نحو کنار بیاید و شرایط را به نحو مثبت و بهینه‌ای تغییر دهد.

یک راهبرد دیگر ارزیابی مثبت[12] است که عبارت است از تفکر درباره اهدافی که به رویدادهای منفی، جهت رشد شخصی معنای مثبت می‌بخشند. به عنوان مثال شخص به این فکر می‌کند که از شرایط پیش‌آمده می‌تواند ابعاد مثبتی را نیز در بر داشته باشد و به این ابعاد مثبت می‌توان به عنوان عواملی جهت رشد شخصی نگاه کرد.

وقتی فرد درباره نسبی کردن رویداد های منفی در مقایسه با رویدادهای دیگر فکر می‌کند از راهبرد به منظر دیگر نگاه کردن[13] استفاده کرده است. به عنوان مثال فرد به این فکر می‌کند که می‌تواند بعد از این اتفاق فرد قوی تری باشد. در این راهبرد، فرد رویدادهای منفی در مورد تجربه ناگوار را برای خود نسبی می‌کند، به این معنا که با خود می‌اندیشد که ممکن بود اتفاقات ناگوارتری رخ دهد و اینکه دیگران در مقایسه با او شرایطی بدتر از این را نیز تجربه کرده‌اند.

گاهی اوقات فرد خود را مقصر آنچه رخ داده است می‌داند، درچنین حالتی از راهبرد مقصر دانستن خود[14] استفاده شده است. در این راهبرد، فرد خود را علت اصلی اتفاق ناگوار رخ داده و شرایط استرس زا می‌داند. به عنوان مثال فرد چنین می‌اندیشد که مسئول آن اتفاق ناگوار خودش هست.

نشخوار فکری[15] راهبرد دیگری است که درآن، شخص درباره احساسات خود فکر می‌کند و این احساسات خود را با آن رویداد منفی در ارتباط می‌داند. اگر فرد بخواهد وضع خود را گزارش کند، به عنوان مثال خواهد گفت که به احساساتی که درباره تجربه ناگوار داشته‌ام، فکر می‌کنم. در این راهبرد، فرد مدام و مستمر به اشتباهاتی که در آن شرایط مرتکب شده است می‌اندیشد و یا به طور مداوم به احساسات خودش در طی آن تجربه ناگوار فکر می‌کند و خود را مشغول افکار و احساساتی می‌داند که در جریان تجربه ناگوار داشته است.

در این راهبرد فاجعه ‌آمیز کردن[16]، تفکر درباره چیزهایی صورت می‌گیرد که بر منفی بودن تجربه ناگوار تاکید می‌کند. به عنوان مثال مرتب به میزان فاجعه‌آمیز بودن تجربه‌ای که داشته‌ام فکر می‌کنم. در این راهبرد، فرد فکر می‌کند آن اتفاقی که برایش رخ داده فاجعه‌ای است بدتر از تمام اتفاقاتی که می‌توانست برای کسی اتفاق افتد.

آخرین راهبرد، دیگران را مقصر دانستن[17] است که در آن شخص درباره مقصر دانستن دیگران برای اتفاقاتی که تجربه می‌کند، می‌اندیشد. دیگران مقصر این اتفاق هستند. فرد در این راهبرد دیگران را مسئول آن اتفاق و شرایط ناگوار خود می‌داند و در اندیشه او، دیگران علت اصلی آن اتفاق هستند.

گارنفسکی و همکاران (2001) نشان دادند که استراتژی های نه‌گانه یاد شده، می‌توانند به دو گروه استراتژی های هیجانی سازگار یافته شامل (پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه‌ریزی، ارزیابی مثبت و به منظر دیگر نگاه کردن) و استراتژی های کمتر سازگار یافته شامل (خود مقصر دانستن، نشخوار فکری، فاجعه‌آمیز کردن و مقصر دانستن دیگران) تقسیم شوند.

همان طور که ذکر شد، افراد به لحاظ استراتژی های تنظیم شناختی هیجان با یکدیگر متفاوت هستند و در هنگام مواجهه با هیجانات و رخدادهای زندگی خود به گونه‌ای متفاوتی با آن برخورد می‌کنند. افراد ممکن است در برابر رخداد ها و هیجانات زندگی خود به شیوه‌ای سازگار یافته با تنش‌ها برخورد نمایند، مثلاً سعی کنند بفهمند که چگونه می‌توانند با تجربه رخداد ایجاد شده رفتار کنند و یا اینکه چگونه می‌توانند به رویداد های منفی، معنایی مثبت ببخشند و به عنوان تجارب رشدی به آن رویدادها بنگرند و یا چگونه می‌توانند رویدادهای منفی آن تجربه ناخوشایند را برای خود از طریق نگاهی نو و جدید به آن مسئله کاهش دهند. همچنین دسته‌ای دیگر از افراد به جای استفاده از استراتژی های مثبت و سازگارانه جهت تنظیم هیجانات خود، به استراتژی های ناسازگارانه روی می‌آورند و به گونه‌ای نامناسب با هیجانات و تنش‌های زندگی خود برخورد می‌کنند، به عنوان مثال ممکن است به جای اینکه در مورد رفتار های خود و پیامد های آن و تلاش برای اصلاح بیندیشند، دیگران را مقصر آنچه که برایشان رخ داده است بدانند و یا اینکه صرفاً بر منفی بودن تجربه خود تاکید کرده و آن را فاجعه‌ای جبران‌ناپذیر تلقی کنند.


[1] .Reduce

[2] .Maintain

[3] .Increase

[4] .Gross

[5] .Morris Silk Stienberg Aucoin Keyes

[6] .Cognitive adjustment

[7].Parkinson&Totterdell

[8]. Granefski Kraaij Spinhoven

[9].Acceptance

[10].Positive refocusing

[11].Refocus on planning

[12].Positive reappraisal

[13].Putting into perspective

[14].Self-blame

[15].Rumination

[16].Catastrophizing

[17].Blaming others

مبانی نظری پژوهش خشونت خانگی علیه زنان

۵ بازديد ۰ نظر

مبانی نظری پژوهش خشونت خانگی علیه زنان

مبانی نظری پژوهش خشونت خانگی علیه زنان

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 36 کیلو بایت
تعداد صفحات 29
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

توضیحات :

مبانی نظری پژوهش خشونت خانگی علیه زنان در 29 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.

فهرست مطالب و بخشی از متن :

خشونت خانگی علیه زنان

دیدگاه های نظری خشونت:

نظریه اسناد (برای فرد پرخاشگر)

منابع فارسی

منابع فارسی

خشونت خانگی علیه زنان

خشونت عبارت است از هرگونه فعل یا ترک فعلی که باعث آسیب جسمی، جنسی و یا روانی شود (کار،1381). خشونت را می توان عملی آسیب رسان دانست که فرد برای پیشبرد مقاصد خویش انجام میدهد و صرفا جنبه فیزیکی ( بدنی) ندارد بلکه ممکن است ابعاد روانی (فحاشی، تحقیر، منزوی کردن فرد، داد و فریاد)، جنسی و اقتصادی هم به خود بگیرد (درویش پور1387، به نقل از محمدی، میرزایی،1391؛کار1379) .

خشونت علیه زنان پدیده ای چند بعدی است که خشونت خانگی یکی از تظاهرات آن به شمار می رود. خشونت در هر جامعه شکل هایی به خود می گیرد که با ساختار قانونی، سنتی و دینی و سیاسی همان جامعه متناسب است. بنابراین اثار خشونت علیه زنان در ایران را باید در مجموعه ای به هم تنیده از انواع خشونت های خانگی، اجتماعی، سیاسی و تفاسیر خاصی از دین جستجو کرد. تاکید بر ارزش هایی مانند جداسازی افراد دو جنس در مراکز دانشگاهی، منع حضور زنان از تماشای مسابقات ورزشی مردان، جلوگیری از فعالیت زنان هنرمند در جایگاه خواننده و مانند اینها، شکل هایی از خشونت است که بر زنان ایران تحمیل شده است (کار، 1381). به هر نوع عمل و یا احتمال رفتاری که به آسیب جسمی، جنسی، روانی یا محرومیت و عذاب منجر شود خشونت علیه زنان گفته می شود این تعریف، تهدید به چنین اعمال و رفتاری، محرومیت از آزادی به اجبار یا به اختیار، اعم از اینکه در زندگی شخصی(خصوصی) یا جمعی رخ دهد را نیز در بر می گیرد (نهاوندی1386 به نقل از وردی نیا، ریاحی، اسفندیاری).

همانگونه که گفته شد چنانچه رفتار خشونت آمیز علیه زنان در چارچوب خانواده و میان زن و شوهر روی دهد از آن به خشونت خانگی تعبیر می شود (پور رضا و موسوی،1382؛ سازمان جهانی بهداشت،1380).

پسران این رفتار رسانه ها را به مثابه الگوی رفتاری یاد می گیرند و در مقابل دختران می آموزند که رفتار خشونت آمیز برای زنان امری غیر مرسوم است (اعزازی،1380). در ایران نیز زنان در اثر فشارهای سنتی هزاران ساله که دامنه ای وسیع دارد خو گرفته اند که بخش عمده ای از وضعیت خشونت بار زندگی خود را از دیگران بپوشانند (کار، 1381).

خشونت نسبت به گروه طبقه و یا ملیت فرق می کند چنانچه زنان طبقه پایین یا مهاجران شهری یا مناطق عشیره ای بیشتر تجربه خشونت جسمانی تا قتل های ناموسی را دارند گاهی همین زنان چنان جامعه پذیر می شوند که خشونت را بازتولید و استمرارش را تداوم می بخشند (محمدی اصل، 1388)، چرا که پنهان نگاه داشتن خشونت علیه زنان و پرهیز زنان از واکنش فعال نسبت به آن، یکی از مشخصات خشونت علیه زنان در تمام جوامع است به نظر می رسد چنین نگرشی به خشونت در هر جامعه دلایل خاص خود را دارد و با شرایط و زندگی فردی زنان هر جامعه متناسب است (وردی نیا و همکاران،1386).

وقتی زنان یاد گرفته اند مورد کمک واقع شوند انگیزش ها و شناخت ها و رفتارهایشان را با خشونت همساز می کنند در نتیجه ترس از مرد و عدم اعتماد به نفس زنان را فرا میگیرد و به این ترتیب آنان ایفای نقش خشونت آمیز توسط مردان را با این روحیات تکمیل میکنند (همان منبع).

مردم شناسان بریتانیایی در چند قرن اخیر، خشونت خانگی را چنین تعریف کرده اند: تحمیل خواهش ها و دیدگاه های یک فرد خانواده بر عضو و یا سایر اعضای خانواده، از طریق اعمال زور، فشار، تهدید، تحقیر و جبر اقتصادی. این دانشمندان بر این باورند که خشونت خانوادگی مرز دینی، جغرافیایی، جنسی و نژادی نمی شناسد.

حقوقدانان در مصر بر این باورند که خشونت خانوادگی منشا جنسی دارد و همیشه زنان خانواده قربانی آن هستند. آنها می گویند: چون زنان در بسیاری از موارد از کمبود امنیت های فردی و شهروندی خویش رنج می برند بنابراین قربانی خشونت های خانگی می گردند (جلایی فرد، فکور راد، 1389).

خشونت خانگی علیه زنان

در برخی موارد خشونت های خانگی را خشونت های داخلی خوانده اند که به معنای حاکمیت غیر قابل تحمل فیزیکی و روانی یک فرد خانواده بر فرد یا افراد دیگر خانواده است. این حاکمیت غیرقابل تحمل به گونه های تحقیر، توهین، برخوردهای فیزیکی و محدود سازی آزادی ها برای قربانی تبارز می کند (زیبایی نژاد،1386).

گرچه خشونت در تمام جوامع به افرادی در سنین مختلف و جنسیت های گوناکون اعمال می شود اما این کنش مخصوصا متوجه زنان و کودکان است و مسائلی را به وجود می آورد که سلامت اجتماعی را تهدید می کند، زنان در سنین کودکی، جوانی و جا افتادگی مکررا قربانی خشونت می شوند خشونت علیه زنان و دختران عمدتا وجه جسمانی و جنسی دارد و به مدد فرهنگی نهادینه، تا آزار روانی آنان و از آن طریق تا خود آزاری جوامع تداوم می یابد (محمدی اصل،1388). اصطلاح قربانی نخست برای باکره­گانی بکار می رفت که به منظور انجام فرائض دینی به قربانگاه فرستاده می شدند (همان).

نتایج پژوهش های مختلف نشان می دهد زنان هشت برابر بیشتر از مردان خشونت همسرانشان را تجربه می کنند (سولر، وینایاک، و کوآداینو2000 به نقل از یزد خواستی 1387). و همین طور بر پایه آمار منتشر شده سازمان بهداشت جهانی از هر سه زن یک زن در طول زندگی خود مورد خشونت خانگی واقع می شود (سازمان بهداشت جهانی 2008).

تا 4 دهه قبل هیچ یک از جامعه شناسان به طور خاص به بررسی پدیده خشونت خانگی نپرداخته و افرادی مانند پزشکان و روانپزشکان که به صورت مستقیم با آن ارتباط داشتند آن را مطرح کردند و از طریق مقالات متعددی که در زمینه بررسی های بالینی در مورد کودکان کتک خورده نوشته شد مسئله خشونت خانوادگی به افکار عمومی و متخصصان جامعه ارائه گردید جامعه شناسان تا قبل از این با اینکه از وجود خشونت در خانواده آگاه بودند گمان می بردند این نوع رفتار خشونت آمیز استثنایی ست و در شرایط بحرانی (طلاق، جدایی و فقر مالی) در میان خانواده ها بروز می کند اما از دهه 70 میلادی نگاه پژوهشگران متوجه این پدیده شد و با انجام دادن بررسی های گوناگون کوشیدند خشونت خانگی را شناسایی کنند. بررسی های مربوط به خشونت با مقاله ای آغاز شد که در سال 1962، هنری کمپ و همکاران تحت عنوان "علائم مشخصه کودک کتک خورده "منتشر گردید (کریمی،1386) در اینجا به برخی مطالعات و تحقیقاتی که در داخل و خارج از کشور به بررسی خشونت علیه زنان پرداخته اند اشاره می شود.

جان ای. ابراین پژوهشی تحت عنوان خشونت در خانواده های مستعد طلاق در آمریکا در سال 1969 انجام داد حجم نمونه آماری در این پژوهش 150 نفر می باشد که شامل 52 درصد از زنان و 48 درصد از مردانی است که درگیر طلاق بودند همچنین تکنیک جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، مصاحبه می باشد نتایج این تحقیق به این ترتیب بود:

-رفتار خشونت آمیز بیشتر در خانواده هایی متداول است که شوهران آنها در شغل و نقش نان آوری خانواده موفق نبودند.

-همچنین شوهران پایگاه پایین تری نسبت به همسرانشان داشته باشند لذا شوهران جهت اثبات مجدد برتری پایگاه شان در برابر دیگر اعضای خانواده به رفتار خشونت گرایانه متوسل می شوند (ابراین، 1971).

سوزان استاین متز یک پژوهش مقایسه ای بین کتک خوردن زن و کتک خوردن شوهر در سال 1975 بر روی نمونه ای شامل 57 خانوار که به طور تصادفی انتخاب شده بودند انجام داد این پژوهش از طریق مصاحبه با افراد خانواده و از جمله فرزندان در دلاویر انجام شد و به این نتایج دست یافت:

مبانی نظری پژوهش خود نظم بخشی رفتار

۵ بازديد ۰ نظر

مبانی نظری پژوهش خود نظم بخشی رفتار

مبانی نظری پژوهش خود نظم بخشی رفتار

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 135 کیلو بایت
تعداد صفحات 42
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

توضیحات :

مبانی نظری پژوهش خود نظم بخشی رفتار در قالب Word قابل ویرایش.42 صفحه.

فهرست مطالب و بخشی از متن :

تعاریف و مفاهیم خود نظم بخشی

خودنظم بخشی رفتار

انواع خود نظم بخشی

نظم دهی بیرونی

نظم دهی درون فکنی شده

ویژگی های یادگیرنده خودنظم بخش

منابع خودنظم بخشی

تعیین کننده های شخصی

تعیین¬کننده های رفتاری

تعیین کننده ای محیطی

اصول آموزش برای خود نظم بخشی

ضرورت آموزش خود نظم بخشی در مدارس

الگو های یادگیری خودنظم بخشی

الگوی کرنو

الگوی بو کارتس

الگوی کارور و شییر

الگوی باتلر و وین

الگوی پنتریچ

راهبردهای شناختی یادگیری:

راهبردهای خود گردانی جهت کنترل شناخت:

راهبردهای مدیریت منابع

دیدگاه و نظریه های یادگیری خود نظم بخشی(خودگردان)

پدیدار شناسان

کنش گران

نظریه ویگوتسکی

پردازش اطلاعات دربارة یادگیری خودگردان

پیشینه پژوهش

پژوهش های انجام شده در ایران

پژوهش های انجام شده خارج از ایران

فهرست منابع

منابع فارسی

منابع انگلیسی

تعاریف و مفاهیم خود نظم بخشی

خودنظم بخشی رفتار

طبق نظر بندورا اگر اعمال تنها بوسیله پاداش و تنبیه بیرونی تعیین می­شدند، مردم شبیه بادبادک عمل می­کردند و هر لحظه تغییر جهت می­دادند تا خود را به عواملی که بر آنها تأثیر می­گذارد وفق دهند. با مردم غیر اصولی رفتار به دور از اخلاق و با مردم درستکار رفتار شرافتمندانه داشتند. حال اگر تقویت­کننده بیرونی و درونی رفتار را کنترل نمی­کنند پس چه چیزی آن­را کنترل می­کند؟ پاسخ بندورا این است که رفتار آدمی رفتار خود نظم داده شده است. انسان از تجربه مستقیم و غیر مستقیم معیارهای عملکرد را می­آموزد سپس آن معیارها پایه­ای می­شوند برای ارزیابی­های فرد. اگر عملکرد فرد در موقعیت­ها با معیارهای او هماهنگ بود مثبت ارزیابی می­شوند و اگر هماهنگ نبود منفی ارزیابی می­شود. از نظر بندورا تقویت درونی حاصل از ارزشیابی شخصی از تقویت بیرونی نیرومندتر است (هرگنهان، 2009).

یادگیری خود تنظیمی یک چشم انداز مهم در پژوهش­های اخیر روان­شناسی تربیتی است (آکسان، 2009). این رویکرد از سال 1980، مطرح شد و به واسطه اهمیتی که در یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش­آموزان دارد شهرت فزآینده­ای پیدا کرده است (ریان و پینتریج ، 1997؛ نقل از احمدی پور، 1387). یادگیری خود تنظیمی یک فرآیند فعال و خود رهنمون است که دانش آموزان، شناخت، انگیزش، نتایج، رفتار و محیط خود را در جهت پیشبرد اهدافشان کنترل و تنظیم می­کنند (گوداس و همکاران ، 2010).

زیمرمن5 یادگیری خود تنظیم را نوعی از یادگیری که در آن افراد تلاش­های خود را برای فراگیری دانش و مهارت بدون تکیه به معلم و دیگران، شخصاً شروع کرده و جهت می­بخشد تعریف می­کند به عبارت دیگر در این یادگیری افراد مهارت­هایی برای طراحی، کنترل و هدایت فرآیند یادگیری خود دارند و تمایل دارند یاد بگیرند و قادرند کل فرآیند یادگیری را ارزیابی کنند ( فرمهینی فراهانی و همکاران، 1387). تلاش­های فعالانه­ای که افراد به طور فراشناختی، انگیزشی و رفتاری در فعالیت­های یادگیری از خود نشان می­دهند (زیمرمن،2002).

نظریه یادگیری خودتنظیمی یکی از نظریه­هایی است که محققان و شناسانِ تربیتی در قالب آن به مطالعه می­پردازند. براساس نظریه یادگیری خود تنظیمی، مؤلفه­های شناخت، انگیزش و کنش­وری تحصیلی به صورت یک مجموعه درهم تنیده و مربوط به هم در نظرگرفته می­شوند (شیرازی تهرانی، ۱۳۸۱). بنابراین، استفاده از راهبردهای یادگیری خود -تنظیمی، از جمله عوامل تعیین­کننده در موفقیت تحصیلی محسوب می­شود و با بررسی آن می­توان عملکرد تحصیلی دانش آموزان را پیش­بینی نمود. پیش­بینی عملکرد تحصیلی، یکی از موضوع­های محوری مورد علاقه روان­شناسی تربیتی است ( فارنهام و همکاران، ۲۰۰۳؛ نقل از بوساتو و همکاران، ۲۰۰۰). خود تنظیمی تعیین اهداف، تکمیل برنامه­ای در جهت دستیابی به آن اهداف، تعهد نسبت به انجام آن برنامه، اجرای فعال برنامه و اقدامات دیگری که در جهت باز خورد و اصلاح یا تعیین جهت انجام می­شود (بندورا، 1986،1997 ؛ نقل از آسچ، 2005). به بیان دیگر افراد هم­پای اجتماعی شدن خود، اتکای کمتری به پاداش­ها و تنبیه­های بیرونی پیدا کرده و عمدتاً رفتارشان را خود، تنظیم می­کنند (کرین، 2006).

مطالعه سوابق و تحقیقات نشان می­دهد که پیرامون خودتنظیمی تحصیلی پرسشنامه اندکی وجود دارد. مطالعه دوگان وآندرد (2011) نشان داد که پرسشنامه خودتنظیمی از شش عامل انگیزش بیرونی، انگیزش درونی، فراشناخت، کنترل و ارتباط شخصی، خود اثربخشی تشکیل شده است. در بررسی دیگری مگنو (2011) به این نتیجه رسید که پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی دارای هفت عامل می­باشد شامل حافظه، هدف­گزینی، خودارزیابی، جستجوی کمک، ساختار محیطی، مسئولیت یادگیری باشد و برنامه­ریزی و سازماندهی می­باشد.

انواع خود نظم بخشی

زیمرمن و مارتینز در سال 2002 بین چند نوع خود تنظیمی در حیطه تحصیلی تفاوت قائل شده­اند که این انواع خود تنظیمی براساس میزان درونی شدن آنها تقسیم­بندی شده است.

نظم­دهی بیرونی

در پایین­ترین سطح پیوستار درونی­سازی قرار دارد. در این حالت، شخص منحصراً بر اساس وقایع بیرونی مورد انتظار دست به انجام عملی می­زند یا از انجام یک رفتار باز داری می­کند .

نظم­دهی درون فکنی شده

میزان زیادی از درونی­سازی به وسیله نظم­دهی درون فکنی­شده تبیین می­شود. در این سطح، شخص خود را با تأیید خود یا عدم تأیید خود، نظم می­بخشد .دانش آموز درون فکنی کرده تکلیف خود را انجام خواهد داد و در صورت عدم انجام آن احساس گناه خواهد کرد. آلبرت بندورا در بررسی یادگیر ی خود تنظیمی، دانش­آموزان را به عنوان شرکت­کننده­های فعال از نظر فراشناختی، انگیزش و رفتاری در فرایند یادگیری می­داند. از نظر فراشناختی فراگیران خود تنظیم افرادی هستند که روحیه طراحی سازماندهی، خود آموزی و خود ارزیابی دارند. از نظر انگیزشی فراگیران خود تنظیم در تمام مراحل مختلف یادگیر ی خود را افرادی لایق، خود کار آمد و مستقل می­یابند. از نظر رفتاری فراگیران خود تنظیم، محیط­هایی را انتخاب می­کنند که یادگیری را افزایش دهد. در این راستا متغیرهای عاطفی مثل مفهوم خود و منبع کنترل با یادگیری خود­تنظیم نقش مهمی ایفا می­کنند .اصطلاح خود نظم دهی در یادگیری از سال 1980 معمول شده است. تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته است به تعامل راهبردهای شناختی­، فراشناختی و انگیزشی در یک ساختار منطقی تأکید کرده­اند همچنین استنباط می­شود اصطلاح یادگیری خود نظم داده شده دارای بار « خود ارزشی » است به این دلیل که در این نوع رفتار ابزار و واسطه­ای است میان افراد و راهبردهای یادگیری آنها از یک سو و اهداف آنها از سوی دیگر. مثلاً ادراک فرد از توانایی­های خود و ادراک فرد از سطح دشواری تکلیف سرانجام بر چگونگی کیفیت یادگیری او تأثیر می­گذارد (زیمرمن و مارتینز، 2002؛ نقل از فرمهینی فراهانی و همکاران، 1387).


1.Hergenhan

2.Aksan

3.Ryan

4.Goudas

5.Zimmerman

1.Furenhum

2. Busato

3. Asch

4. Carina

5. Dgun & Andrade

6. Magno

1. Zimmerman & Marthins

مبانی نظری پژوهش ذهن آگاهی

۶ بازديد ۰ نظر

مبانی نظری پژوهش ذهن آگاهی

مبانی نظری پژوهش ذهن آگاهی

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 78 کیلو بایت
تعداد صفحات 42
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

توضیحات :

مبانی نظری پژوهش ذهن آگاهی در 42 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.

بخشی از متن :

ذهن آگاهی

در سراسر تاریخ، بشر تلاش می کرد تا دلایل عذاب کشیدن و راه های فرونشاندن آن را پیدا کند. پیش از این، همه سوالات مشترکی می پرسیم: «چرا من احساس بهتری ندارم؟» «برای آن چه کار می توانم بکنم؟» زندگی در این دنیا به صورت اجتناب ناپذیر، موجب می گردد که بدن ما با دردهای فیزیکی، بیماری یا کهولت سن و مرگ رو به رو گردد. همچنین از زمان تولد تا مرگ به صورت ذهنی با شرایط نامناسب روبرو می شویم یا هنگامی که موقعیت ها را حتی زمانی که زندگی ما در شرایط مساعد و آسان قرار دارد، ناسازگار می یابیم و چیزی را که می خواهیم به دست نمی آوریم و با فقدان داشته هایمان روبرو می شویم در این شرایط سرسختانه تلاش می کنیم تا احساس بهتری داشته باشیم (کابات زین،2005 ).

یکی از ویژگی های انسان موفق کسب مهارت های لازم برای مدیریت بر خود (رفتار، هیجان، ذهن و ...) است. با توجه به مشغله‌های مختلف روزمره، نشخوارهای فکری مداوم وشرایط پر استرسی که پیرامون اکثریت ما وجود دارد، اهمیت مدیریت کردن ذهن بیش از پیش نمایان می‌شود. برای مدیریت ذهن لازم است قوانین ذهن را به درستی شناخته و با مدیریت آن، از حداکثر توانمندیش بهره برد. ذهن آگاهی راهکاری موثر برای دستیابی به حداکثر توانمندی ذهن و مدیریت بر آن است. ذهن آگاهی یا حضور ذهن به معنای آگاهی از افکار، رفتار، هیجانات و انگیزه ها است به طوری که بهتر بتوانیم آنها را مدیریت و تنظیم کنیم. به عبارت دیگر ذهن آگاهی به معنای توجه کردن به شیوه ای خاص است. یعنی توجه و تمرکزی که سه عنصر در آن دخالت دارد: 1- بودن در حال حاضر2- هدفمند 3- بدون قضاوت. این نوع توجه موجب افزایش آگاهی، شفافیت و وضوح و پذیرش واقعیت حال حاضر می شود. بدین ترتیب متوجه می شویم که زندگی ما فقط در حال حاضر رخ داده و گره گشایی می شود.

از طرفی ذهن آگاهی یک عامل زیربنایی مهم برای رسیدن به رهایی است. زیرا روشی موثر و قوی برای خاموش کردن و توقف فشارهای دنیا و یا فشارهای ذهنی خود فرد می باشد.
حضور ذهن صحیح بدان معنا است که شخص آگاهی خود را از گذشته و آینده به حال حاضر معطوف کند. زمانی که فرد در حال حاضر حضور داشته باشد، واقعیت را با تمام جنبه های درونی و بیرونی اش می بیند و در می یابد که ذهن به دلیل قضاوت و تعبیر و تفسیرهایی که انجام می دهد دائما در حال نشخوار و گفتگوی درونی است.وقتی فرد در می یابد که ذهن دائما در حال تعبیر و تفسیر است قادر می شود با دقت بیشتری به افکار خود توجه کند و بدون بیزاری یا قضاوت آنها را مورد بررسی قرار دهد و علت وجود آنها را دریابد. تمرین ذهن آگاهی این توانایی را به فرد می دهد که دریابد « افکار صرفا افکار هستند» و زمانی که می فهمد افکارش ممکن است حقیقت نداشته باشند راحت تر می تواند آنها را رها کند. انسان همواره پیام ها یا صداهایی را از طریق ذهن استدلالی خود می شنود. بسیار مهم است که وی از پیام هایی که در طی فکر کردن از ذهن خود می شنود آگاه باشد، درگیر افکارش نشود و بتواند آنها را رها کند. (کابات زین،2005).

ذهن آگاهی به معنای هوشیاری و آگاهی کامل در هر لحظه از زندگی است. همان گونه که حافظ می فرماید:" حضوری گر همی خواهی زخود غافل مشو حافظ" غفلت از خود موجب از بین رفتن هوشیاری و آگاهی است. زمانی که فرد دچار غفلت می شود و در واقع تماس خود را با جهان اطراف از دست می دهد به تدریج دچار افسردگی می شود و نمی تواند از زندگی لذت ببرد. تکنیک ذهن آگاهی موجب می شود که فرد بتواند با تجارب زندگی در تماس باشد و از آن ها لذت ببرد (عیوضی، 1390).

حواس جمع بودن و بیداری صد درصد و آگاه بودن نسبت به همه رخ دادهایی که همین الان در اطراف و همین طور درون بدن در حال اتفاق افتادن هستند. به این شکل که هیچ گونه قضاوت و پیش داوری نسبت به درست و نادرست بودن اتفاقات صورت نگیرد و این بیداری و حواس جمعی، آگاهی را تحت تاثیر قرار ندهد. ذهن آگاهی کیفیتی از بیداری است که در آن شخص از آگاه بودن خود آگاه می شود. یعنی می فهمد که در حال فهمیدن است. یعنی وقتی فکر می کند متوجه می شود که در حال فکر کردن است. به زبان ساده موضوعی را که راجع به آن فکر می کند می بیند، هم متوجه فکر کننده و هم متوجه پدیده تفکر است. این کیفیت بیداری شاید برای آدم های معمولی به راحتی قابل درک نباشد اما مفهومی بسیار ساده و قابل فهم است، با این وجود وقتی پای عمل به میان می آید مشخص می شود که رسیدن به حالت ذهن آگاهی پیچیده ترین مساله ساده عالم است (کابات زین،2005).

قبل از اینکه ذهن آگاهی اتفاق بیفتد بیداری و هوشیاری دستکاری شده و نیمه خواب است. واکنش های انسان از قبل شرطی و برنامه ریزی شده است و به جای این که در زمان حال باشد، برنامه های آرشیوی و قدیمی مربوط به گذشته را نظاره می کند. البته این قیاس چندان هم کامل نیست چون در حالت واقعی دنیای اطراف ما بی اعتنا به شکل آگاهی ما، در حال پخش دایم صحنه های جدید و تازه است و ما برای زنده ماندن در این هستی، بسیاری مواقع مجبوریم به صحنه های تازه و به روز واکنش درست نشان دهیم. در مجموع می توان گفت هر چه انسان بیدارتر و هوشیارتر باشد و حواسش نسبت به اتفاقات جاری و اکنون زندگی اش جمع تر باشد ذهن آگاه تر است و پاسخ هایش به تحریکات زندگی خردمندانه تر و مؤثرتر و آرامش و اطمینان قلبی او بیشتر است. ذهن آگاهی یعنی حواس جمعی کامل نسبت به تک تک اتفاقاتی که همین الان و همین جا در زندگی دارد رخ می دهد. انسان چه ذهن آگاه باشد و چه نباشد این اتفاقات بالاخره رخ می دهند. اما وقتی در حالت ذهن آگاهی است تک تک این رخداد ها را می بیند و با تمام وجود حس می کند. ذهن آگاهی چیزی از جنس آگاهی است و یک علم و دانش نیست که آن را با حفظ کردن و به خاطر سپردن یاد بگیریم. ذهن آگاهی از جنس بیداری و هوشیاری است و هنر و مهارت نیست که آن را به یک شکلی بیاموزیم و بعد تا آخر عمر با خیال راحت به کار ببریم. ذهن آگاهی یک روش زندگی کردن تا آخر عمر است. روش هم خیلی ساده است. کافی است انسان حواس را جمع لحظه های زندگی کند و به جای سکونت در زمان های گذشته و آینده، در واقعی ترین زمان زندگی یعنی همین الان ساکن شود. به همین خاطر است که بر خلاف آنچه تصور می شود ذهن آگاهی یک سری جمله و فرمول و فن و تکنیک نیست که چند سال تمرین کنیم و بعد بگوئیم که به آن مسلط شده ایم. ذهن آگاهی یعنی بیداری و هشیاری صددرصد با لحظه لحظه اتفاقاتی که همین الان دارد رخ می دهند. ممکن است یک فرد کاملا بی سواد بتواند ذهن آگاه باشد اما یک استاد دانشگاه با سال ها تجربه تدریس نتواند آن را دریابد. ذهن آگاهی یک روش زندگی و البته روش طبیعی و درست زندگی است. یک فرد ذهن آگاه نسبت به اتفاقات بیرون وجودش کاملا آگاه و هشیار است و از همه مهم تر نسبت به اتفاقات درون وجود خودش هم کاملا بیدار و حواس جمع است. یک فرد ذهن آگاه را نمی توان به راحتی عصبانی کرد یا حسادتش را تحریک نمود و یا دلش را به رحم آورد و او را فریب داد. دلیلش این نیست که فرد ذهن آگاه عصبانی نمی شود یا حسادت نمی کند و یا دلش رحم را نمی شناسد و یا فریب نمی خورد. بلکه دلیلش این است که در وجود فرد ذهن آگاه مثل بقیه آدم های معمولی دکمه ای وجود ندارد که با فشردن آن احساساتش را تحریک کنند و به صورت از قبل برنامه ریزی شده خشمش را برانگیزند و او را به واکنش های خود به خودی و ناخواسته وادار سازند. فرد ذهن آگاه حواسش کاملا جمع است. از همان لحظه ای که سعی می کنید با زرنگی و زیرکی با احساسات و هیجانات و افکار او بازی کنید شما را زیر نظر دارد و گام به گام تمام افکار و هیجاناتی که درون وجود خودش در پاسخ به تحریکات شما زنده می شوند را رصد می کند. او تمام زنجیره واکنش های اتوماتیک بیرون و درون وجودش را می شناسد و آن ها را نظاره می کند. یک جور نظاره بی طرفانه و بدون پیشداوری اما هشیارانه و آگاهانه و اتفاقا به همین خاطر است که خیلی ها ذهن آگاهی را یک جور خاص "دیدن" دنیا می دانند (کوثری، 1390).

پاورپوینت مواد و مصالح ساختمانی - نسوزها

۶ بازديد ۰ نظر

پاورپوینت مواد و مصالح ساختمانی - نسوزها

پاورپوینت مواد و مصالح ساختمانی - نسوزها

دسته بندی عمران
فرمت فایل pptx
حجم فایل 1.704 مگا بایت
تعداد صفحات 37
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

ر این پروژهپاورپوینت مواد و مصالح ساختمانی - نسوزهادر 37 اسلاید به طور کامل و جامع همراه با تصاویر طبق شرح زیر ارایه شده است:

1- تعریف

2- این مواد را می‌توان به چهار گروه تقسیم کرد

3- نام گذاری

4- کاربرد

5- تولید و مصارف ویژه محصولات دیر گداز

6- روش‌های تولید

7- تولید به روش سرامیک‌های درشت دانه

8- آماده‌سازی

9- شکل دادن

10- خشک کردن

11- عملیات حرارتی با پخت تا دمای ۸۰۰

12- بسته‌بندی و حمل

13- ساخت به روش سرامیکهای ریزدانه

14- لازمهٔ دیر گدازی

15- تعریف آجر نسوز

16- مواد تشکیل دهنده آجر نسوز

17- استفاده از آجر نسوز در نمای ساختمان

18- کاربرد آجرهای نسوز

19- انواع آجرهای نسوز

20- آجر سیلیسی

21- آجر نسوز ویژه ،

22- آجر آلومینیومی

23- آجر نسوز قلیایی

24- نحوه نصب آجر های نسوز

25- مزایای آجر نسوز در نمای بیرونی ساختمان

26- رنگ آجر های نسوز

27- قیمت آجر نسوز

مبانی نظری پژوهش سبک اسناد کنترل

۶ بازديد ۰ نظر

مبانی نظری پژوهش سبک اسناد کنترل

مبانی نظری پژوهش سبک اسناد کنترل

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 83 کیلو بایت
تعداد صفحات 76
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

توضیحات :

مبانی نظری پژوهش سبک اسناد کنترل در 76 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.

فهرست مطالب :

سبک اسناد کنترل

نظریه اسناد به عنوان یک رویکرد شناختی در زنان:

کلیشه های جنسیتی و شیوه های اسناد دهی در خشونت خانگی

خشونت و باورهای جنسیتی

نظریه طرحواره جنسیتی بم در رابطه با خشونت

نظریه طرحواره جنسیتی بم

قالب های فکری جنسی:

نظریه ها و دیدگاه های مختلف نسبت به جنسیت

نظریه های مربوط به اثرات پیش از تولد:

رویکرد روانکاوانه:

دیدگاه یادگیری اجتماعی

دیدگاه شناخت گرایان

طرحواره

عوامل موثر بر نقش جنسیتی

1- عوامل زیست شناختی :

2- عوامل شناختی:

سبک های ابراز هیجان

کلیشه های جنسیتی در ابراز هیجان

رابطه سبک ابراز هیجان و سبک اسناد

نظریه نقش جنسیتی:

منابع فارسی

منابع غیر فارسی

بخشی از متن :

سبک اسناد کنترل

اصطلاح سبک به عنوان شیوه ترجیحی فرد برای فکر کردن و انجام دادن کاری، از جمله متغیرهای فردی است (آلپورت،1937 به نقل از نریمانی، ابوالقاسمی،جویباری1392)

سبک تبیینی به طور گسترده در پژوهش های مختلف روانشناسی برای پیش بینی افسردگی استفاده شده (هاجیل، باش و وارن،1996؛پترسون و سلیگمن؛1984،سلیگمن،1990 به نقل از رجبی و ییلاق1384).

سبک اسناد یک متغیر شناختی است که نحوه تبیین رویدادها را نشان می دهد منطق اساسی نظریه اسناد از این فرض نظری ناشی می شود که آدمی واجد این انگیزش است که از ماهیت محیط خود به ویژه از علل رویدادهای خاص آگاه شود اگر به فهم این نکته نایل آید که علت رویدادهای معین در گذشته چه بوده است آنگاه قادر خواهد بود تا با مداخله واقعی و یا انتخابهای خود و آنچه در آینده برای او اتفاق خواهد افتاد را مهار سازد (سیرز و همکاران1991 به نقل از امانی، خداپناهی، حیدری1385).

این تحقیق به آن نوع سبک اسنادی اشاره دارد که از فرمول بندی مجدد درماندگی آموخته شده آبرامسون و همکاران1978 به دست آمده است در الگوی جدید درماندگی آموخته شده نحوه تبیین رویدادهای غیرقابل مهار توسط فرد مهمتر از رویدادهایی است که واقعا اتفاق افتاده است (همان).

فریز1980 به نقل از نوری،مکارمی،ابراهیمی 1379در تحقیقاتش نشان داد که الگوهای اسنادی ناسازگارانه بیشتر در گروه های اقلیت نژادی، خانواده های کم درآمد و زنان است هرچند که گفته شده است که سبک اسناد ویژگی نسبتاپایدار شخصیت است اما به توجه به مطالعات ولفل(1982)، بلگر و چنی(1982) و دوهرتی(1984) به نقل از بارون و برن(1991) معلوم شده است که امکان تغییر در نوع سبک اسناد وجود دارد.

همچنین اسنادهای علی نقش با اهمیتی در رفتارهایی مانند روابط بین فردی، تعارض بین فردی، رفتارهای بهداشتی و غیره دارد(گودجانسون و پیترسون،1991 به نقل ازنریمانی، جویباری، ابوالقاسمی1392).

کریمی(1372) در تحقیقات خویش به این نتیجه دست یافت که تفاوتی بین زنان و مردان در سبک اسناد نیست ولی بارگر و کوپر(1972) به نقل ازنوری و همکاران (1379) به این نتیجه رسیدند که مردان منبع کنترل درونی تری نسبت به زنان دارند و همین طور رانز(1966) به نقل ازاحدی(1372)، هوکریج (1975)، هولران و لوپز(1984)، موآم وندا (1995) به نقل از نوری و همکاران(1379) نیز به همین نتیجه رسیدند.

در واقع نظریه سبک تبیینی یک چارچوب را برای بررسی سازه های خوشبینی و بدبینی(سلیگمن 1990) ارائه می دهد بیان می دارد که آن سازه ای ست که از مفهوم ناتوانی آموخته شده بهره گرفته بنابراین سبک تبیینی توصیفی است که انسان برای تبیین رویدادهای کنترل ناپذیر زندگی استفاده می کند و تفاوتهای فردی انسان ها را در 3 گستره(درونی-بیرونی)، (ثابت-متغیر)، و (کلی و خاص) که در عادت وقتی با رویدادهای خوب و بد زندگی مواجه میشوند منعکس می کند(گوتس چاک،1996؛پترسون، بوکنن و سلیگمن به نقل از اسمیت هال و ولکوک-هنری؛2000) بر اساس نظریه سلیگمن (1990) افرادی که برای رویداده های بد تبیین های درونی، ثابت و کلی ارائه می دهند دارای سبک تبیینی بدبینانه هستند بر عکس افرادی که رویدادهای بد را بر حسب علل بیرونی متغیر و خاص تبیین می کنند سبک تبیینی خوش بینانه دارند.

سلیگمن (1990) خاطر نشان ساخت باورهای افراد خوشبین و بدبین در خصوص رویدادهای زندگیشان یکسان نیست خوشبین ها معتقدند که شکست موقتی ست و آنها در آن مقصر نیستند در حالی که بدبین ها معتقدند که رویدادهای بد پایدارند زندگی آنها را مختل می کند و مقصرند به عبارت دیگر او دریافت که باورهاست که انسان ها را از یکدیگر متمایز می سازد.

بر اساس تعدادی از پژوهش ها(فری و هیلیر؛ 1993 به نقل از اسمیت، هال و لکوک-هنری2000؛ موس و جانسن؛1991) خوشبینی به عنوان یک توانایی پنداشته می شود که فرد در برخورد با موقعیت های چالش آمیز از آن به عنوان فرصت هایی برای پیشرفت یاد می کند و نه به عنوان یک عامل تهدید آمیز بارنس و سلیگمن(1989) دریافتند که سبک تبیینی مربوط به رویدادهای منفی در دوران بزگسالی ثابت می ماند و برعکس سبک تبیینی برای رویدادهای مثبت در دوران بزرگسالی تغییر می یابد آنها به این نتیجه رسیدند که اگر سبک تبیینی برای رویدادهای منفی یک جنبه ثابت از کنش وری دوران بزرگسالی باشد در نتیجه افرادی با سبک تبیینی بدکارکردی ممکن است در دوران زندگی شان در معرض خطر افسردگی، سلامتی ضعیف و پیشرفت پایین باشند همچنین سلیگمن و الدر(1986) نتیجه گیری نمودند که سبک تبیینی برای رویدادهای منفی ثابت است ولی برای رویدادهای مثبت ثابت نیست.

در این الگو وقتی انسان دچار درماندگی می شود که با مسائل غیرقابل حلی برخورد کند و دریابد که پاسخدهی او بی نتیجه است در این صورت از خود می پرسد که علت ناتوانی کنونی من چیست؟ پاسخ فرد به این سوال در قالب اسنادهای علی ارائه می شود این تبیین ها تحت تاثیر سه بعد مهم: منبع،تکرار و زمان قرار دارد(آبرامسون و گاربر و سلیگمن1980 به نقل از کدیور1381).

در رابطه با تفاوت های جنسیتی بین زنان و مردان در سبک های اسنادی گرین برک و مک لاهلین(1998) که زنان در سبک تبیینی متفاوت از مردان نیستند بانسی و پترسون(1997) گزارش نمودند که بین زنان و مردان در پرسش نامه سبک اسنادی برای رویدادهای مثبت و منفی تفاوت دیده نمی شود در مطالعه ای مالینکو، کولیکان و افورد (1996) به این نتیجه دست یافتند که مردان خوشبین تر از زنان هستند در رویدادهای منفی دخترها نسبت به پسرها به طور معناداری بدبین ترند.

همینطور سلیگمن اظهار کرده است که تنها فقدان کنترل در شرایط درماندگی آموخته شده نیست که بر تندرستی و سلامتی انسانها تاثیر می گذاردبلکه چگونگی توجیه این فقدان کنترل توسط آنها نیز اهمیت دارد(سپهوند، گیلانی، زمانی؛ 1387).

تبیین و تلقی خوش بینانه از رویدادهای منفی ممکن است تاثیر های بسیار زیادی بر توانایی فرد در مقابله با استرس داشته باشد(پیترسون سلیگمن؛ 1987 به نقل از سپهوند گیلانی و زمانی 1387) به گونه ای که استرس همراه با سبک تبیین بدبینانه منجر به پیامدهای منفی از جمله بیماری در افرادی که در معرض خطر هستند می شود( جکسون و همکاران؛ 2002 به نقل از سپهوند و همکاران 2002).

در طی بیست سال گذشته هیچ موضوع به اندازه نظریه اسنادی در روانشناسی اجتماعی و شخصیت مورد توجه قرار نگرفته است نظریه های اسنادی بسیاری از پدیده های روانشناختی مانند انگیزش پیشرفت، روابط اجتماعی رفتار و روانشناسی سازمانی را در یک چارچوب منسجم موردبحث قرار داده اند این نظریه ها در جهت تحلیل پدیده ها به گونه ای کاربردی نیز مورد استفاده قرار گرفته اند در روانشناسی بالینی بسیاری از رویکردهای برجسته ماهیتی اسنادی دارند به طوری که اسناد علی در رابطه با درماندگی و افسردگی واکنشی و همچنین انگیزش پیشرفت نقش اساسی دارند(خانی اوشانی،1384).

در بسیاری از زمینه های روانشناسی و فلسفی این نظریه از سابقه طولانی برخوردار است برای مثال دیوید هیوم علاقمند بود بداند که افراد چگونه یک واقعه را مورد قضاوت قرار می دهند او معتقد بود قبل از اینکه حادثه ای علت یا حادثه ای دیگر در نظر گرفته شود پیش شرط های اساسی باید وجود داشته باشد:

-از نظر زمانی علت قبل از معلول باشد

مبانی نظری پژوهش صنعت بیمه

۶ بازديد ۰ نظر

مبانی نظری پژوهش صنعت بیمه

مبانی نظری پژوهش صنعت بیمه

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 149 کیلو بایت
تعداد صفحات 31
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

توضیحات :

مبانی نظری پژوهش صنعت بیمه در 31 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.

فهرست مطالب :

صنعت بیمه

تعریف کلی بیمه

2-3 ) تاریخچة پیدایش بیمه

2-4 ) جریان ظهور وگسترش بیمه در ایران

2-4-1 ) از آغاز تا پیروزی انقلاب اسلامی

2-4-2 ) بعد از پیروزی انقلاب تا سال 1390 ه. ش

2-5 ) انواع بیمه در صنعت بیمة ایران

1) بیمه اشخاص :

2) بیمه های اموال :

3) بیمه های اتومبیل :

4) بیمه های مسئولیت :

5) بیمه های مهندسی :

6) بیمه باربری :

7) سایر انواع بیمه های غیر زندگی :

2-6 ) جایگاه مؤسسات بیمه در بازار مالی کشور

2-7 ) شاخص های بیمه و ارزیابی شاخص ها در کشورهای دیگر و مقایسه با ایران

2-7-1) سال های 1367 الی 1376 ه. ش

2-7-2) سال های 1380 الی 1390 ه. ش

2-17) سابقه تحقیق

منابع و مأخذ

بخشی از متن :

صنعت بیمه

تعریف کلی بیمه

بیمه در لغت به معنای ایمن داشتن جان ومال از خطرات احتمالی است، و به نظر می رسد از واژة " بیم " مشتق شده باشد. اما قانون بیمة ایران مصوب اردیبهشت ماه سال 1316 ه. ش، بیمه را چنین تعریف می کند:

" بیمه عقدی است که به موجب آن یک طرف تعهد می کند در ازای پرداخت وجه و یا وجوهی از طرف دیگر، در صورت وقوع ویا بروز حادثه، خسارت وارد بر او را جبران نموده یا وجه معینی بپردازد. متعهد را بیمه گر و تعهد را بیمه گذار و وجهی را که بیمه گذار به بیمه گر می پردازد، حق

بیمه وآنچه را که بیمه می شود موضوع بیمه می نامند. ) زاهدی، 1378(

بنابراین به طور کلی می توان گفت بیمه اشخاصی را که متحمل لطمه، زیان یا حادثه ناخواسته شده اند، را قادر می سازد که پیامدهای این وقایع ناگوار را جبران کنند. خسارت هایی که به این قبیل افراد پرداخت می‎گردد از پول هایی تأمین می شود که گروه مشتریان برای خرید بیمه می پردازند و با پرداخت آن، در جبران خسارت هم دیگر مشارکت می کنند. به بیان دیگر همه آن ها که بیمه می خرند با مشارکت در سرمایه ای که متعلق به همة خریداران بیمه است، در جبران خسارت و زیان های هریک از افراد زیان دیده شریک وسهیم می شوند.

یک اشکال در تعریف فوق این است که شامل همه نوع بیمه نمی شود از جمله یک نوع بیمه عمر وجود دارد که در آن بیمه، وقتی ملزم به پرداخت وجه است که بیمه شده تا انقضای مدت معینی در قید حیات باشد، انقضای مدت مقرر در بیمه نامه را تحقق خطر و وقوع حادثه نمی توان تلقی کرد. مع هذا بهتر است برای تکمیل تعریف فوق پس از عبارت وقوع یا بروز حادثه عبارت ( یا رسیدن موعدی ) را اضافه نماییم. )امانی ظفرقندی، 1383(

لغت بیمه در زبانهای مختلف :

عربی : Ta-min فرانسوی : Assurance

هندی : Bima انگلیسی : Insurance ایتالیایی : Assicara

2-3 ) تاریخچة پیدایش بیمه

دریانوردان چینی در سه هزار سال قبل از میلاد مسیح، مال التجاره خود را به جای حمل با یک کشتی یا قایق با چندین کشتی و قایق حمل می کردند، که هرگاه یکی یا چند وسیله دچار مخاطرات دریا شد و یا دزدان دریایی به غارت بردند، کشتی ها و یا قایق های دیگر سالم به مقصد برسند و خسارت وارده به حداقل ممکن کاهش یابد که این کار آنان همان اصل پراکندگی ریسک بود.

در دوهزار سال قبل از میلاد دریانـوردان هنـدی از بازرگانان نوعی وام دریافت می کردند و هرگاه دریـانورد بدهکار بـا موفقیت سـفر خود را به پایان می برد، موظـف بود اصل وبـهرة وام دریافتـی را ظرف مدت معین به بازرگان طلبکار بپردازد. درطی این مدت کالای دریانورد در گروی بازرگان بود و اگربازرگان به موقع موفق به دریافت طلب خود نمی شد، بازرگان می توانست کالای دریانورد را حراج کند. ولی اگر کشتی دریانورد با حوادث دریا مواجه می شد یا دزدان دریایی حمله ور می شدند و کالا به غارت می رفت، بازرگان وام دهنده حقی در مورد اصل و بهرة وام پرداختی نداشت. بنابراین بازرگان وام دهنده، خطر را تقبل می کرد ؛ یعنی بازگشت اصل و بهره در گرو سالم به مقصد رسیدن کالا بود. بهرة این نوع وام ها بیشتر از وام عادی بود و این مابه التفاوت بین میزان بهرة وام عادی و وام دریایی را می توان حق بیمة خطری محسوب کرد که بازرگان وام دهنده به عهده گرفته بود. این نوع وام ها را در تاریخ بیمه، وام‎های دریایی نامیدند که بین دریانوردان فنیقی نیز رواج یافت و در سده های پنجم وششم قبل از میلاد مسیح در مدیترانة شرقی که مرکز تجارت اروپای آن زمان بود نیز رواج پیدا کرده بود و سرمایه داران اروپایی به صاحبان کشتی ها و مال التجاره وام دریایی با همان منوال می دادند و در قرارداد حمل و نقل کرایة کشتی محسوب می شد.

نوع دوستی، کمک ونوع پرستی از ارکان اصلی پیدایش بیمه بوده است. صندوق های تعاونی نظیر کمک به بازماندگان سربازان ورزم آورانی که در جنگ با دشمنان کشته می شدند، و بازماندگان، توان مالی هزینه های کفن و دفن آن ها را نداشتند در زمان های قدیم رایج بود. امر تعاون بسیار قدیمی است زیرا همة پیشوایان ادیان ومذاهب نیز مکرراً به آن اشاره کرده اند. تا سدة چهاردهم میلادی بیمه به صورت تعاون و کمک متقابل وجود داشت. در این سده بین تجار وام دهنده دریایی و کلیسا درگیری هایی به وجود آمد. چون مقامات کلیسا با وام های دریایی مخالفت می نمودند و دلیل آن این بود که طبق موازین مذهبی بهره راحرام می دانستند و تجار تغییرات زیادی در این گونه وام ها به وجود آوردند. مثلاً بهرة آن را تبدیل به جایزه کردند که میزان آن برابر نرخ بهره بود و شکل آن طوری بود که کلیسا دیگر نمی توانست باآن مخالفت کند. پس از آن برخی از بازرگانان حرفة خود را صرفاً بیمه قرار دادند و از اواخر نیمة دوم سدة چهاردهم، قرارداد بیمه به تدریج از قرارداد کرایة کشتی تفکیک شد و به صورت سند دیگری که پلیس نامیده می شد، تنظیم می گردید و به سرعت رو به تکامل رفت. در حقیقت نخستین نوع بیمه که قبل از سدة نوزدهم مورد عمل قرار گرفته، بیمة باربری دریایی است. بقیة رشته ها کم وبیش بعد از انقلاب صنعتی شروع شده است. دومین رشتة بیمه، بیمة آتش سوزی است که بعد از آتش سوزی مهیب لندن به فکر اندیشه گران رسید.

در سدة هفدهم مهمترین اجتماع بیمه گران در قهوه خانة شخصی به نام " ادوارد لوید" در لندن تشکیل شد. تا سال 1760 میلادی، قهوه خانة لوید، مهمترین مرکز برای بیمه کردن خطرهای دریایی بود. عملیات بیمه گران لویدز حدود 150 سال در گوشة غربی طبقة دوم عمارت بورس لندن ادامه داشت و پس از حدود یک قرن و نیم فعالیت به عمارت اختصاصی لویدز منتقل شد. امروزه مؤسسة لویدز لندن یکی از بزرگترین و با سابقه ترین شرکت های بیمة جهان می باشد.

مبانی نظری پژوهش میل به ماندن

۷ بازديد ۰ نظر

مبانی نظری پژوهش میل به ماندن

مبانی نظری پژوهش میل به ماندن

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 39 کیلو بایت
تعداد صفحات 26
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

توضیحات :

مبانی نظری پژوهش میل به ماندن در 26 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.

فهرست مطالب :

میل به ماندن

2-3-1- مدل فلاورز

دلایل ماند دلایل ترک خدمت

گروه اول - ترک کنندگان خدمت

گروه دوم - ناراضیان شغلی

گروه سوم- افراد دارای رضایت شغلی

گروه چهارم- رضایتمندان از شغل وعوامل محیطی

عوامل موثر بر میل به ماندن از دیدگاه جوهاری و فی یان

عوامل موثر بر میل به ماندن از دیدگاه چانگ وچانگ

تحقیقات انجام شده در ارتباط با میل به ماندن در داخل کشور

بررسی تحقیقات انجام شده در ارتباط با میل به ماندن در خارج از کشور

منابع فارسی

منابع لاتین

بخشی از متن :

میل به ماندن

با افزایش رقابت و گسترش روش های توسعه منابع انسانی، سازمان ها تلاش می کنند تا کارکنان مستعد خود را حفظ کرده و آنان را توانمند نمایند تا آنها بتوانند عملکرد بالایی داشته باشند. مسأله از دست داده سرمایه های انسانی برای هر سازمانی بیمناک بوده و هزینه آور است، زیرا هر سازمان برای آموزش، تربیت و آماده سازی کارکنان خود تا مرحله بهره وری و کارایی مطلوب هزینه های بسیار متحمل می شود و با از دست دادن نیروی انسانی خود متحمل از دست دادن مهارت ها و تجربیات و سرمایه هایی می شود که طی سال ها تلاش سازمان به دست آمده است. در نتیجه برای مدیران سازمان ها که در پی حفظ و نگهداری، بهبود و بهره وری نیروی انسانی خود می باشند، مسأله میل به ماندن توجه خاصی را می طلبد(ورث[1]،2003).

میل به ماندن به عنوان تصمیم ماندن کارکنان در رابطه ی اشتغال فعلی با کارفرمای فعلی شان بر اساس طولانی مدت تعریف شده است.این مفهوم معکوس تصمیم نقل وانتقال(کارکنان) یا تصمیم به ترک است. (وندنبرگ و نلسون[2]1999). تصمیم کارکنان به ترک را به عنوان احتمال تخمینی فردی تعریف کردند که انها دائما در برخی از نقاط در اینده ای نزدیک در حال ترک سازمان خود هستند. فرسایش نامطلوب،ناخواسته، و اختیاری را که شرکت تجربه می کند زمانیکه کارمندان بسیار ارزشمند، شرکت را ترک می کنند تا کاری درجای دیگری بگیرند مسئله ی بسیار بزرگتری نسبت به بسامد اخراج های گزارش شده ی شرکت است(مابلی[3]،1982). اهمیت این جنبه رو به افزایش است همانطور که رقابت برای استعداد بالاست و بطور مستمر در حال رشد کردن. افراد باید احساس کنند که کمک هایشان به سازمان ارزش داشته است(تیلور[4]،2002).برای نگه داشتن کارمندان شرکت،انها باید احساس کنند که بخشی از سازمان هستند.برای اشکار ساختن مسئله ی در ارتباط با ترک کردن(رفتن) کارکنان، همانگونه که اکنون سازمان برای استعداد رقابت می کند،اقدامات مربوطه باید صورت گیرد (میچل وسایرین[5]،2001). راه حلهایی برای بهبود یافتن ابقا در کارکنان،حق الزحمه های رقابتی، مزایای جامع، برنامه های تشویقی، وابتکارات مشابه بسیار مهم هستند که اجرا شوند(تیلور،2002). علاوه براین، حقوق و انگیزه های مالی همچنین برای بالا بردن تعهد و رضایت کارمندان نقش دارند .

2-3-1- مدل فلاورز

فلاورز برشهای طولی چهارگانه ای از کارکنان را تهیه کرده که به گونه ای ویژه در درک مسائل دو گانه بقاء وترک خدمت مفید است این برش دو متغیر مهم دارد که عبارتند از:

الف :رضایت کارمند از شغلش

ب :عوامل(فشارهای) محیط داخلی وخارجی سازمان

به پیشنهاد وی یک سازمان جهت حفظ و نگهداری نیروی انسانی لازم است ترکیب مناسبی از عوامل ایجاد رضایت شغلی و عوامل محیطی که با اهداف سازمان هماهنگ است انتخاب کند. در بررسی فلاورز عواملی چون نیاز به کسب موفقیت، قدرددانی و مورد ستایش قرار گرفتن(کمال جویی)، مسئولیت، رشد و ترقی، نفس کار، شناسائی عوامل دیگر که با انگیزه و شغل افراد در ارتباط هستند، تحت عنوان رضایت طبقه بندی شده است. قوانین و ضوابط کاری، تسهیلات و شرایط فیزیکی، فرصت و فراغت، حقوق و مزایا و .... از جمله عوامل داخلی محسوب می شوند و فرصتهای شغلی، روابط اجتماعی، تعهدات مالی و علایق خانوادگی از جمله عوامل خارجی سازمان به شمار می روند.

شکل زیر ،روابط بین عامل رضایت شغلی و عوامل محیطی رابرای انواع چهارگانه کارکنان نشان می دهد.


[1] - Worth

[2] - Vansenberg & Nelson

[3] - Mobley

[4] - Taylor

[5] - Mitchel Et Al

مبانی نظری پنج عامل بزرگ شخصیت

۶ بازديد ۰ نظر

مبانی نظری پنج عامل بزرگ شخصیت

مبانی نظری پنج عامل بزرگ شخصیت

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 67 کیلو بایت
تعداد صفحات 29
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

توضیحات :

مبانی نظری پنج عامل بزرگ شخصیت در 29 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.

فهرست مطالب :

پنج عامل بزرگ شخصیت

ریشه‏های تاریخی الگوی پنج عاملی در صفات شخصیت

2- 2- 1- 2- مفهوم شخصیت، تعاریف و گستره آن

تعریف مفهومی پنج عامل بزرگ شخصیت:

2- 2- 1- 3- ابعاد پنج‌گانه شخصیت

2- 2- 1- 3- 1- روان‏رنجورخویی(N)

2- 2- 1- 3- 2- برون‏گرایی (E)

2- 2- 1- 3- 3- انعطاف‏پذیری یا گشودگی نسبت به تجربه (O)

2- 2- 1- 3- 4- سازگاری (A)

2- 2- 1- 3- 5- وظیفه‏شناسی (C)

2- 3- پیشینه پژوهش

2- 3- 1- پیشینه داخلی

2- 3- 2- پیشینه خارجی

منابع فارسی

منابع لاتین

بخشی از متن :

پنج عامل بزرگ شخصیت

ریشه‏های تاریخی الگوی پنج عاملی در صفات شخصیت

نقطه ابتدایی برای طبقه‏بندی صفات، کلمات زبان عامیانه در توصیف شخصیت است. در آغاز کیلچز[1] (1926)، بامگارتن[2] (1943)، آلپورت و ادوبرت[3] (1936) روان شناسان مختلفی بودند که از زبان عامیانه به عنوان منبعی برای تنظیم یک طبقه‏بندی علمی از صفات شخصیت استفاده کردند. آلپورت و ادوبرت (1936) یک مطالعه لغوی مربوط به شخصیت را در«فرهنگ بین‌المللی وبستر» انجام دادند. آن‌ها کلیه لغاتی را جمع‌آوری کردند که می‏توانست برای«تمیز و تشخیص رفتار یک فرد از دیگران به کار رود». نتیجه این کار 17953 واژه بود که حدود 5/4 درصد کل کلمات فرهنگ فوق الذکر را شامل می‏شد. آلپورت و ادوبرت در این فکر بودند که این هزاران صفت شخصیت را در یک طبقه‏بندی رضایت‏بخش سازمان‌دهی کنند که مورد استفاده روانشناسان در شغلشان برای درازمدت قرار گیرد. این موضوع، روانشناسان شخصیت را در بیش از 70 سال به خود مشغول کرده است (آلپورت و ادوبرت، 1936).

آلپورت و ادوبرت (1936) سعی کردند فهرستی را که گردآوری کرده بودند به نظم درآورند. آلپورت و ادوبرت چهار طبقه اصلی را شناسایی کردند:

  1. اولین طبقه شامل گرایش‌های شخصیتی و کلی– شیوه‏های باثبات و پایدار سازگاری فرد با محیطش (مانند اجتماعی بودن، پرخاشگری و ترسویی) می‌شود.
  2. دومین طبقه شامل حالات، خلق و فعالیت‏های زودگذر (مانند ترس ، شادی و سرافرازی) می‌شود.
  3. سومین طبقه تا حد زیادی در برگیرنده قضاوت‏های ارزشی درباره رفتار و آبروی شخصی (مانند عالی – لایق تقدیر، عصبانی) می‌شود.
  4. آخرین طبقه شامل ویژگی‏های جسمی– توانایی‏ها و استعدادها و سایر اصطلاحاتی که این معادله بیانگر آن است که جنبه‏های توصیفی شخصیت حاصل آثار متقابل محیط و فطرت آدمی بر یکدیگر است (کریمی،1374). آیزنک سهم عوامل زیستی و ارثی را در خصوصیات شخصیتی 3/2 عوامل محیطی می‏داند. البته آیزنک عقیده دارد آنچه از طریق توارث تعیین می‌شود آمادگی برای کاری با رفتاری در موقعیت خاصی است (فدایی دولت، 1389).

2- 2- 1- 2- مفهوم شخصیت، تعاریف و گستره آن

مفهوم شخصیت در روانشناسی یک مفهوم رایج و معمول و درعین‌حال پیچیده است. کاربرد عامیانه شخصیت به حد یک مفهوم مطلوب در دیدگاه فرد تنزل یافته است. در حالی که مفهوم علمی آن به طوری مورد مناقشه است که تمام تعاریف شخصیت سعی دارند نارسایی مفهوم آن را جبران کند(فدایی دولت، 1389). تنوع نظرات در حیطه شخصیت به حدی گسترده است که تعاریف بسیار زیادی از شخصیت ارائه شده است. هر انسان آمیزه‏ای از سه ویژگی نوعی، فرهنگی و فردی را در خود دارد و مجموعاّ کلیت منحصربه‌فردی را تشکیل می‏دهد که مورد توجه و امعان نظر روانشناسی شخصیت است. کلیت مفهوم و به همین لحاظ پیچیدگی آن، موجب شده است که واژه شخصیت به شیوه‏های مختلفی تعریف شود. آلپورت دراین‌باره به گردآوری و ذکر پنجاه تعریف متفاوت پرداخته است. این تفاوت‏ها طبعاً به اصل موضوع شخصیت مربوط نیست بلکه به مفهومی ارتباط دارد که از آن ساخته‏اند. برخی به جنبه‏های بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی شخصیت، برخی به عکس‌العمل‌های رفتاری و رفتارهای مشهود برخی به فرآیندهای ناهشیار رفتار آدمی و برخی به ارتباط‏های متقابل افراد با یکدیگر و نقش‏هایی که در جامعه بازی می‏کنند توجه نموده و شخصیت را بر همان مبنا تعریف کرده‏اند. بنابراین دامنه تعاریف از فرآیند درونی ارگانیسم تا رفتارهای مشهود ناشی از تعامل افراد در نوسان است. اما شخصیت در مفهوم کلی خود باید شامل، قواعد مربوط به کنش‏های منحصربه‌فرد افراد و قواعد مشترک بین آن‌ها، جنبه‏های پایدار و تغییر‏ناپذیر کنش انسان و جنبه ناپایدار و تغییرپذیر آن، جنبه شناختی(فرایند‏های تفکر)، جنبه‏های عاطفی(هیجانات) و جنبه‌های رفتاری فرد باشد. همین امر موجب می‌شود که ارائه تعریف جامعی که مورد توافق همه اندیشمندان در زمینه روانشناسی شخصیت باشد غیرممکن می‌شود (فدایی دولت، 1389).

موضوع شخصیت به بیانی بسیار ساده، همان انسان واقعی است با همان وضعی که در خیابان، یا در کار یا هنگام فراغت دارد. پس، از نظر ما شخصیت یک کلیت روان‌شناختی است که انسان خاصی را مشخص می‏سازد. در نتیجه یک مفهوم انتزاعی نیست بلکه تجلی همین موجود زنده‌ای است که ما او را از بیرون می‏نگریم و از درون او را حس می‏کنیم. نگرش و حس کردنی که در مورد افراد متفاوت است پس روانشناسی در بحث شخصیت همواره تفاوت‌های فردی را مد نظر دارد و هدف آن تعریف هرچه صحیح‏تر این تفاوت‏ها و تعیین آن‌هاست. وقتی مفهوم شخصیت به معنای وسیع مورد نظر باشد، طبعاً مفاهیم خوی، مزاج و استعداد را که مبیین سه جنبه خاص هستند را در بر می‏گیرد. اصولاّ درباره هر عملی می‏توان از خود، سه سؤال کرد. با آن که ممکن است هر یک از این سؤال‏ها نسبت به سؤال‏های دیگر از اهمیت بیشتری برخوردار باشد.

می‌توان به ابزارها یا مکانیزم هایی که در یک عمل به کار می‌افتند دست یافت . می‌توان نسبت به طرز گسترش آن عمل و جنبه نیرو دهی آن، پویایی صوری آن، سرعت، نظم و شدت آن توجه داشت بالاخره می‌توان درباره معنای آن عمل از جهت مبنایی که دارد یا هدفی که دنبال می‏کند از خود سؤال کرد (مای لی[4]، 1993).

پس به این نحو می‌توان درباره سؤال اول با اصطلاح یا لفظ استعداد، درباره سؤال دوم با اصطلاح یا لفظ مزاج و درباره سؤال سوم با کلمه انگیزش پاسخ داد (مای لی، 1993).

پیش از آنکه اصطلاح انگیزش رواج یابد هر چیزی را که در شخصیت به استعداد مربوط نبود و به مزاج تعلق نداشت، با لفظ خوی یا منش مشخص می‏کردند. افزون بر این، همه با این نکته نسبتاّ موافق‌اند که قسمت مزاج، بنا بر تعریفی که درباره آن بیان شد، در حکم مطمئن‏ترین و ریشه‏دارتری زمینه‏های فطری است. در حالی که در مورد استعداد و بیشتر از آن در مورد انگیزش‏ها، باید جایی برای تأثیر و نفوذ رویدادها به عبارت دیگر یادگیری قائل شد. درک مسأله شخصیت هدف نهایی و پیچیده‏ترین دستاورد روانشناسی است. هیچ آزمایشی در روانشناسی وجود ندارد که در شناساندن شخصیت سهیم نباشد، تذکر این نکته هرگز به معنای جزئی پنداشتن زمینه‏های دیگر روانشناسی، و بنا کردن شخصیت به منزله رشته رهنمود دهنده نیست بلکه در حکم برجسته ساختن این نکته است که هرکس به بررسی شخصیت می‏پردازد نباید، از دیگر قلمروهای روانشناسی ناآگاه باشد (مای لی، 1993).

در این قسمت به چند مورد از تعاریف شخصیت که رویکردهای متفاوتی با یکدیگر دارند اشاره می‌شود :

در لغت‏نامه وارن[5] (1930) تعریف شخصیت چنین آمده است: شخصیت به جنبه‏های عقلی، عاطفی، انگیزشی و فیزیولوژیکی یک فرد گفته می‌شود. به عبارت دیگر به مجموعه مؤلفه‏هایی که انسان را سرپا نگه می‏دارد، شخصیت گفته می‌شود. در این تعریف مجموعه عوامل در کنار هم قرار داده شده اما اشاره‏ای به یکپارچگی این عوامل و پویایی آن‌ها نشده است.

در واژه‏نامه انجمن روان‌پزشکی آمریکا شخصیت این‌گونه تعریف شده است: "راه و روش ویژه‏ای از تفکر، احساس، رفتار شخصی و طرح رفتاری ریشه‏داری که هر شخص به صورت خودآگاه و چه به صورت ناخودآگاه به عنوان سبک و سلیقه زندگی یا روش مطابق با محیط از خود نشان می‏دهد". به عبارت ساده‏تر شخصیت عبارت است از "حاصل جمع کلی از طرح‏ها و الگوهای داخلی و خارجی و انطباق با زندگی" (به نقل از راد ، 1984).

آلپورت (1961) که به عقیده بسیاری بنیان‏گذار مطالعات نوین شخصیت است، شخصیت را این‌گونه تعریف می‏کند: "سازمان پویایی از سیستم‏های روان‌تنی فرد است که رفتارها و افکار خاص او را تعیین می‏کند". در این تعریف به یک عامل مهم یعنی سازمان‏یابی عوامل تشکیل‌دهنده شخصیت اشاره شده است. اما جنبه‏های رفتاری و فکری انسان از هم متمایز گردیده است، در حالی که این امر با مفهوم رفتار از نظر روانشناسی مغایر است. اما تعریف شلدون[6](1962) که تعریف کلی و جامع و مانع به نظر می‏رسد این است: "شخصیت سازمان پویا و زنده جنبه‏های ادراکی و انفعالی و آزادی بدنی (شکل بدن و اعمال حیات بدن) فرد آدمی است" (به نقل از فدایی دولت ،1389).


[1] Kylchz

[2] Bamgartn

[3] Allport & Advbrt

[4] Mai Lee

[5] Warren

[6] Sheldon