نمونه پيشينه تحقيق, فصل دوم پايان نامه ,چارچوب نظري پيشينه پژوهش

نمونه پيشينه تحقيق, فصل دوم پايان نامه ,چارچوب نظري پيشينه پژوهش

دانلود نقشه اتوکد دیتایل و جزییات اجرایی دتکتور و شاستی و آژیر و چراغ اعلان حریق تاسیسات برقی

۵ بازديد ۰ نظر

دانلود نقشه اتوکد دیتایل و جزییات اجرایی دتکتور و شاستی و آژیر و چراغ اعلان حریق تاسیسات برقی

دانلود نقشه اتوکد دیتایل و جزییات اجرایی دتکتور و شاستی و آژیر و چراغ اعلان حریق تاسیسات برقی

دسته بندی برق
فرمت فایل dwg
حجم فایل 1.755 مگا بایت
تعداد صفحات 1
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

در نقشه حاضر ضوابط و نحوه سیم کشی و نصب تجهیزات اعلان حریق (دتکتورها ، شاستی خبر ، آژیر و چراغ راهنما و ...) با توجه به استاندارد ها و نحوه اجراء به همراه توضیحات و جداول و دیتایل های اجرایی مربوطه در ساختمانهای صنعتی (سوله ) و غیر صنعتی به طور کامل آورده شده است سربلند باشید و
مهندس ج. یوسفی ماوی

دانلود نقشه اتوکد دیتایل و جزییات اجرایی سینی و نردبان گزاری تاسیسات برقی

۵ بازديد ۰ نظر

دانلود نقشه اتوکد دیتایل و جزییات اجرایی سینی و نردبان گزاری تاسیسات برقی

دانلود نقشه اتوکد دیتایل و جزییات اجرایی سینی و نردبان گزاری تاسیسات برقی

دسته بندی برق
فرمت فایل dwg
حجم فایل 447 کیلو بایت
تعداد صفحات 2
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

در نقشه حاضر ضوابط و نحوه انتقال کابل برق در زیر سقف و رایزرها بوسیله نصب سینی و نردبان با استاندارد و نحوه اجراء به همراه توضیحات و جداول و دیتایل های اجرایی مربوطه در ساختمانهای صنعتی (سوله ) و غیر صنعتی به طور کامل آورده شده است. سربلند باشید. مهندس ج.یوسفی ماوی

مبانی نظری تجارت الکترونیک و خرید اینترنتی

۵ بازديد ۰ نظر

مبانی نظری تجارت الکترونیک و خرید اینترنتی

مبانی نظری تجارت الکترونیک و خرید اینترنتی

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 58 کیلو بایت
تعداد صفحات 23
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

توضیحات :

مبانی نظری تجارت الکترونیک و خرید اینترنتی در 23 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.

فهرست مطالب :

تجارت الکترونیک و خرید اینترنتی

اینترنت

2-2- تجارت الکترونیک

2-3- مراحل تجارت الکترونیک

2-3-1- چند مدل تجاری در تجارت الکترونیک

2-3-2- فروشگاه ها

2-3-3- گروه سوم( بازار)

2-3-4- جوامع مجازی

2-3-5- ارائه دهنده خدمات زنجیره ای- ارزشی

2-3-6- حراج یا مزایده الکترونیکی

تجارت الکترونیکی از نوع تجارت با مشتری یا معامله با مصرف کننده (B2C)

2-4- بازاریابی الکترونیک: برقراری ارتباط با مشتریان

2-5- بازاریابی اینترنتی – بازاریابی الکترونیک

2-6- مدیریت روابط مشتری در بازار الکترونیک

2-7- خدمات موسسه ای

2-8- خدمات مشتری مداری

2-9- تاثیر طرح و کارایی وب سایت در خرید اینترنتی

2-10- مزایای خرید اینترنتی

2-11- معایب خرید اینترنتی

2-16- پیشینه تحقیق

2-16-1- پیشینه تحقیقات انجام شده در داخل کشور

2-16-2- پیشینه تحقیقات انجام شده در خارج از کشور

فهرست منابع

بخشی از متن :

تجارت الکترونیک و خرید اینترنتی

اینترنت

مفهوم اینترنت در اوایل دهه 1960 برای بخش دفاعی ایالات متحده بعنوان روشی برای حفظ ارتباطاتی که در نتیجه یک حمله اتمی از بین رفته بود به کار برده شد. در سال 1962 یک شرکت یک تکنولوژی مهم در ارسال داده ها را به صورت بسته های مجزا دریافت که بعداً یک معیارالزامی برای اینترنت شد (جفریور دیگران،2001).

در سال 1969 آژانس مطالعات عالی کار خود را شروع کرد که هدفش ساختن یک شبکه ای بود که محققان از دانشگاههای مختلف قادر باشند که با هم صحبت کنند (تریپر، 2000). سرانجام در سال 1983 آن به شبکه نظامی تبدیل شد بدین صورت که این شبکه برای بخش کشوری و غیرنظامی اختصاص یافت (جفری و دیگران، 2001).

شبکه مذکور در نیمه های دهه 80 تجدید گردید و شبکه بنیاد ملی علم نامیده شد در طول آن مدت بسیاری از شبکه های دانشگاهی آمریکایی و اروپایی به شبکه اصلی متصل گردیدند(سیسون،2000).

در سال 1989 فیزیکدانان کشور سوئیس آزمایشگاه اروپایی فیزیکی به ریاست بیرنز یک روش تخیلی موثر و کارائی را برای گروه های خبری پراکنده در نواحی جغرافیایی مختلف برای تبادل اطلاعات با تعریف پروتکل ابررسانه ،پروتکل انتقال مافوق متن، سند متنی استاندارد، و زبان برنامه نویسی بوجود آوردند و این مبنا و اساسی شد برای شبکه گسترده جهانی که در حال حاضر مشهورترین و عمومی ترین بخش اینترنت می باشد (جفری و دیگران، 2001) در اوایل دهه 1990 شبکه گسترده جهانی به کار برده شد و این امر به کامپیوترها این اجازه را داد که به چند رسانه مثل سند متنی، نوشته های تصویری، ویدئوها و... دسترسی داشته باشند. در 1993 یک تکه جدیدی از نرم افزاری که موزایک نامیده می شود بوجود آمد که بوسیله گروهی بنام ماکر اندرسون یک دانشجوی 22 ساله در دانشگاه ایلی نویز رهبری می شد، و این اولین نرم افزار مرورگر اینترنتی بود. این نرم افزار بصورت یک وجه مشترکی به کار برده شد که به کاربران کامپیوترهای ویندوز،اَپِل مکینتاش و... اجازه کار می داد (جفری و دیگران، 2001).

در سال 1994نتس کاپ یک مرورگر شبکه ای که مجهز به موتور جستجو بود توسط همان گروه ارائه شد. آنها سیاست های قیمت گذاری و بازاریابی را اتخاذ کردند که به نتس کاپ در کوتاه مدت حق انحصاری در میان کاربران می داد. مرورگرهای دیگر مثل اینترنت اکسپلورر هم توسط شرکت مایکروسافت ارائه شد که برجستگی زیادی از خود نشان داد. همچنین، با ترکیب و پیوستگی مرورگر شبکه ای، بسیاری از وب سایت ها، جستجوی کلمات کلیدی را تسهیل نمودند که از آنها تعدادی دیگر از مرورگرها مثل یاهو بوجود آمدند. با این وجود، بسیاری از شرکت های اینترنتی با تبلیغ در صفحه خانگی یک موتور جستجو بازدیدکنندگان زیادی را جذب کردند. این یک تاکتیکی بود که توسط آمازون بطور گسترده مورد استفاده قرار گرفت (باندیو،2002).

بسیاری از شرکت ها هم اکنون صفحه خانگی خود را دارند و در بیشتر موارد قابل پیش بینی هستند مثل ایبی که به مصرف کننده اجازه می دهد تا بدون نیاز به جستجو مستقیماً به وب سایت دسترسی پیدا کند.امروزه اینترنت برای همه کسانی که آرزوی استفاده از آن را در سرتاسر جهان دارند وجود دارد. اینترنت و شبکه گسترده جهانی با تغییرات عمیق و شگفت آور در دنیای تجارت تحول دیگری را آغاز کردند (باندیو،2002). امروزه اینترنت نه تنها تکنولوژی را آورده بلکه روش های متفاوت انجام کارها را در دنیای گسترده تحت تاثیر قرار داده است.

در حال حاضر دانشگاه ها می توانند به گروهی از دانشجویان بین المللی آموزش دهند و درس ارائه کنند، گروههای متفرق اعم از کارگران می توانند با استفاده از نرم افزار گروهی که بر روی اینترنت قابل اجرا است بر روی یک پروژه کار کنند، شرکت های چند ملیتی می توانند تولیدات خود را با قیمتی ارزانتر از کار به کشورهای دیگر منتقل کنند وبا آنها در تماس باشند و افراد عادی می توانند با دوستان و خویشاوندان خود در سراسر جهان بدون نیاز به پرداخت مبلغ زیادی برای آن درارتباط باشند و همچنین معامله و تبادل اطلاعات می تواند به آسانی بین اشخاص یا گروهها انجام یافته، به قیمت ها و محصولات دست یافته و تا حدی با هم مقایسه گردند.

در دنیای تجارت امروزی، اینترنت تقریباً همه نوع گوناگونی را دارد، و این تنوع در تجارت مشوق و محرکی در مسیر تصمیم گیری مصرف کننده است (باندیو،2002) این روزها تولیدات یا محصولات اشباع شده و استراتژی های بازاریابی در توانایی شرکت ها برای جذب مشتریان قرار داده شده است. بنابراین، مشتریان، هم اکنون در جایگاهی هستند که تقاضای خدمات بهتر، سریع ودسترسی آسان به اطلاعات دارند که می تواند برای تولید تفاوت ها، تشابه ها، نشان تجاری و ....باشد.اینترنت از یک طرف ارائه خدمات را تسهیل کرده و از طرف دیگر شرکت را در معرض یک محیط عدم ثبات قرار داده، به صورتی که اگر شرکتی نتواند جوابگوی تقاضایی باشد قادر به رقابت هم نخواهد بود.با توجه به مفهوم استرتژی برد-برد، اینترنت امروزی نه تنها مسیر تجارتی را که باید انجام گیرد متحول کرده، بلکه باعث بوجود آمدن مفاهیم بسیاری گردیده که در آن، رابطه بین تجارت و مشتریان در حفظ و بهبود و اصلاح تجارت الکترونیک قرار داده شده است. تنوع و گوناگونی تجارت الکترونیک باعث بوجود آمدن فعالیت های زیادی گردیده که مثل یک قالب وچارچوبی برای مفید بودن آن استوار گردیده اند. با این همه این چهارچوب بر طبق شکل (ایفرایم توربان و دیگران، 2008) می باشد که در نمودار زیر نشان داده خواهد شد؛

2-2- تجارت الکترونیک

هنگامی که اینترنت جنبه تجاری به خود گرفت و کاربران جمع شدند تا در شبکه گستره جهانی در اوایل دهه 1990 مشارکت کنند، مقوله و عنوان تجارت الکترونیک ابداع و اختراع شد. کاربرد آن برای اولین بار در دهه 1970 با ابداع و اختراع صندوق انتقال الکترونیک مطرح شد. سپس تبادل آمار و اطلاعات الکترونیکی (EDI) پیش آمد.EDI مجموعه ای از شرکت های مشارکت کننده را از موسسات مالی به تولیدکنندگان، خرده فروشان، خدمات رسانان و دیگر انواع تجارت گسترش داد(ایفرایم توربان و دیگران،2008). دلیل انجام آن عمل این بود که روشی ساده برای خودکار نمودن خریدها ارائه می داد.علاوه بر آن، به مغازه ها و فروشگاه ها اجازه می دهد فروشندگان را با پایگاه اطلاعاتی موجودی انبار خود مرتبط سازند. این خود نیازمند یک شبکه ارتباطی خصوصی گران بین دو شریک تجاری است (پیرکیول استرونیک،2001).

از نظر اطلاعاتی، تکامل تجارت الکترونیک شامل سه فصل است. در نسل اول، سیستم ها با هم ارتباط دارند و فایل ها می توانند از یک سیستم به سیستم دیگر ارسال گردند. در دوره نسل دوم، تکنولوژی جدید و اینترنت این امر را هم برای شرکت ها و هم برای مشتریان ممکن ساخت که از طریق اینترنت خرید کنند. در طول دوره نسل سوم، شبکه ها و زنجیره های ارزشی مختلفی با هم مرتبط شدند. سپس شرکت ها و گروههای تجاری و منابعی که در سیستم، برای برنامه ریزی و تقسیم فهرست کالای تولیدی بوجود آمدند. تجارت الکترونیکی یک فرم و شکلی از روابط تجاری آنلاین است که می تواند در کل فرایند خرید و فروش وجود داشته باشد. دامنه و حدود خرید و فروش الکترونیکی تقریباً برای هر شرکتی یک انتخاب ماندنی است و تجارت الکترونیک در تغییر و تبدیلات تجاری می رود که امری رایج و عادی گردد. به علت این رواج بسیاری از شرکت ها با معرفی ظاهری خدمات آنلاین خود بر روی عرابه گردیده اند؛ بیشتر وبسایت ها ضرورتاً اطلاعات محصولاتی را که خود می فروشند ارائه می دهند (ناندیو،2002).

مبانی نظری تحقیق اعتیاد

۶ بازديد ۰ نظر

مبانی نظری تحقیق اعتیاد

مبانی نظری تحقیق اعتیاد

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 72 کیلو بایت
تعداد صفحات 49
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

توضیحات :

مبانی نظری تحقیق اعتیاد در 49 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.

بخشی از متن :

  1. اعتیاد

اعتیاد کلمه ای است عربی از ریشه عاد و به معنای چیزی را به عادت پذیرفتن و به چیزی و خوگرفتن (باوی، 1388). در چند دهه اول قرن بیستم، واژه اعتیاد به مواد شیمیایی به حالتی خاص اطلاق می شد که در اثر مصرف مواد به وجود می آمد. در سال 1931 میلادی واژه های عادت دارویی و اعتیاد دارویی به وسیله تاتوم و سیورز به عنوان واژه های جایگزین برای اعتیاد مطرح شد(گلپرور و همکاران، 1382).

تعریفی که تاتوم و سیورز از فرد معتاد و اعتیاد دارویی نمودند، عبارتند بود از:«معتاد فردی است که ماده شیمیایی خاصی را مصرف نموه و بدان وابستگی بدنی یا جسمی پیدا کند»

در سال 1964 میلادی، سازمان بهداشت جهانی به این نتیجه رسید که اصطلاح اعتیاد، دیگر جنبه علمی ندارد و وابستگی دارویی را به جای آن توصیه نمود(، گلپرور و همکاران، 1382؛ باوی، 1388).

از نظر سازمان بهداشت جهانی وابستگی به مواد نشانگانی است که با یک الگوی رفتاری خاص آشکار می شود. با مصرف برخی ا داروها مانند، داروهای روان گردان، الگویی از رفتارهای ویژه بر رفتارهایی که قبلا ارزش بیشتری داشته اند، ارجحیت می یابند. نشانگان مورد نظر به معنی وابستگی مطلق نیست. بلکه پدیده کیفی است که به درجات مختلف، متجلی می شود(باوی، 1388).

  1. انواع وابستگی به مواد:

وابستگی به مواد به دو صورت، وابستگی جسمی و وابستگی روانی می باشد:

وابستگی جسمی: به دو شکل صورت می پذیرد:

الف) تحمل: عبارت است از نیاز به مقادیر فزاینده ای از مواد، برای رسیدن به حالت مسمومیت (یا آثار مطلوب) و یا کاهش بارز اثر مواد، با مصرف مداوم مقدار ثابتی از آن.

ب) علایم ترک: تغییر رفتاری ناسازگارانه، توام با علائم فیزیولوژیکی و شناختی است که بر اثر کاهش ماده مورد نظر در خون یا بافت های کسی که قبلا مقدار زیادی از آن را برای مدت طولانی مصرف کرده است، دیده می شود. پس از بروز نشانه های ناخوشایند ترک مصرف، شخص ممکن است برای اجتناب یا رهایی از نشانه ها دوباره به مصرف دارو روی می آورد(باوی، 1388).

وابستگی روانی: بعضی از افراد همراه با وابستگی جسمانی، الگویی از مصرف اجباری را نشان می دهند و برخی دیگر، بدون علائم وابستگی جسمانی، علائم وابستگی روانی (اشتیاق و ولع مصرف) را نشان می دهند. که در این صورت احتمال دارد که شخص:

الف) برای قطع ماده یا کنترل آن به طور مداوم تمایل نشان دهند.

ب)شخص ممکن است برای تهیه ماده مورد نظر، مصرف آن یا رهایی از عوارض آن، وقت زیادی را صرف می کند.

ج) در برخی از موارد وابستگی به مواد، همه فعالیت های روزمره شخص بر ماده مورد نظر متمرکز شده و احتمال دارد، فعالیت های مهم اجتماعی، شغلی و تفریحی وی به دلیل مصرف مواد به شدت مختل شده یا کاهش یابد(باوی، 1388).

  1. اختلالات مرتبط با مواد بر طبق DSM-5

اختلالات مرتبط با مواد 10 طبقه مجزای داروها را در بر می گیرند: الکل؛ کافئین؛حشیش؛ مواد توهم زا؛ مواد استنشاقی؛ مواد شبه افیونی؛ داورهای آرامبخش، خواب آور، و ضد اضطراب؛ مواد محرک؛ توتون؛ و مواد دیگر(یا نامشخص). این طبقه کاملا مجزا هستند. تمام داروهایی که بیش از حد مصرف شوند از نظر فعال سازی مستقیم سیستم پاداش مغز مشترک هستند، که در تقویت رفتارها و تولید خاطرات مشارکت دارند. آنها به قدری سیستم پاداش را فعال می کنند که از فعالیت های عادی غفلت می شود. داروهایی که سوئ مصرف می شوند به جای اینکه از طریق رفتارهای انطباقی به فعال سازی سیستم پاداش دست یابند، مستقیما گذرگاه های پاداش را فعال می کنند. مکانیزم های دارویی که هر طبقه از داروها به وسیله آنها پاداش را تولید می کنند متفاوت هستند، اما داروهایی که معمولا این سیستم را فعال کرده و احساسات لذت ایجاد می کنند، اغلب نشه آور نامیده می شوند. به علاوه، افرادی که خویشتن داری کمی دارند برای مبتلا شدن به اختلالات مصرف مواد خیلی مستعد باشند، بدین معنی که منشا اختلالات مصرف مواد در برخی افراد را مدت ها قبل از شروع عملی مصرف مواد، می توان در رفتارها پیدا کرد(انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ ترجمه سید محمدی، 1393).

اختلالات مرتبط با مواد به دو گروه تقسیم شده اند: اختلالات مصرف مواد و اختلالات ناشی از مواد. اختلالات زیر را می توان با عنوان ناشی از مواد طبقه بندی کرد: مسمومیت، ترک، و اختلالات روانی دیگر ناشی از مواد / دارو (اختلالات روان پریشی، دوقطبی و اختلال مربوط، اختلالات افسردگی، اختلالات اضطرابی، وسواس فکری-عملی و اختلال مربوط، اختلال خواب، کژکاری جنسی، دلیریوم، و اختلالات عصبی-شناختی) (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ ترجمه سید محمدی، 1393).

  1. اختلالات مصرف مواد بر طبق DSM-V

ویژگی اصلی اختلال مصرف مواد مجموعه ای از نشانه های شناختی، رفتاری، و فیزیولوژیکی است که نشان می دهد فرد با وجود مشکلات قابل ملاحظه مرتبط با مواد، مصرف مواد را ادامه می دهد.

ویژگی مهم اختلالات مصرف مواد تغییر اساسی در مدارهای مغزی است که امکان دارد بعد از مسمومیت زایی ادامه یابد، مخصوصا در افرادی که به اختلالات شدید مبتلا هستند. تاثیرات رفتاری این تغییرات مغزی ممکن است در برگشت های مکرر و اشتیاق شدید به دارو در مواقعی که افراد با محرکهای مرتبط با دارو مواجه می شوند، آشکار شوند. این تاثیرات مداوم دارو ممکن است در اثر روش های درمانی بلندمدت بهبود یابند(انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ ترجمه سید محمدی، 1393).

در مجموع، تشخیص اختلال مصرف مواد بر الگوی بیمارگون رفتارهای مرتبط با مصرف مواد استوار است. برای کمک به سازمان دهی، معیارملاک های A را می توان متناسب با دسته بندی کلی کنترل معیوب، اختلال اجتماعی، مصرف مخاطره آمیز، و ملاک های دارویی در نظر گرفت. کنترل معیوب در مورد مصرف مواد، اولین دسته بندی ملاک هاست. امکان دارد فرد ماده ای را با مقادیر بیشتر، طی مدت طولانی تر از آنچه در آغاز در نطر داشته است مصرف کند. امکان دارد فرد تمایل مداومی را به کاهش دادن یا تنظیم کردن مصرف مواد ابراز کند و بگوید تلاش های ناموفق متعددی را برای کاهش دادن یا تنظیم کردن مصرف مواد ابراز کند و بگوید تلاش های ناموفق متعددی را برای کاهش دادن یا قطع مصرف به خرج داده است. ممکن است فرد وقت زیادی را صرف بدست آوردن مواد، یا بهبود یافتن از تاثیرات آن کند. در برخی از موارد اختلالات مصرف مواد شدیدتر، تقریبا تمام فعالیت های روزانه فرد بر محور مواد می چرخد. اشتیاق با میل شدید به دارو آشکار می شود که ممکن است در هر زمانی روی دهد، اما زمانی احتمال آن بیشتر است که فرد در محیط طبیعی باشد که قبلا دارو را بدست می آورده یا مصرف می کرده است. همچنین معلوم شده است که اشتیاق شرطی شدن کلاسیک را شامل می شود و با فعال سازی ساختارهای پاداش خاص در مغز ارتباط دارد(انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ ترجمه سید محمدی، 1393).

اختلال اجتماعی دومین دسته بندی ملاک هاست. مصرف مواد عود کننده ممکن است به ناتوانی در برآوردن تعهدات نقش عمده در محل کار، مدرسه یا خانه منجر شود. امکان دارد فرد با وجود داشتن مشکلات اجتماعی یا میان فردی مداوم یا مکرر که در اثر تاثیرات مواد ایجاد و تشدید می شوند به مصرف مواد ادامه دهد. فعالیت های مهم اجتماعی، شغلی، یا تفریحی ممکن است به علت مصرف مواد رها شوند یا کاهش یابند. امکان دارد فرد از فعالیت های خانوادگی و سرگرمی ه به منظور مصرف مواد کناره گیری کند(انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ ترجمه سید محمدی، 1393).

مصرف مخاطره آمیز مواد سومین دسته بندی ملاک ها ست. این ممکن است شکل مصرف عود کننده در موقعیت هایی را به خود بگیرد که از لحاظ جسمانی خطرناک هستند. امکان دارد فرد با وجود آگاهی از اینکه مشکلات جسمانی یا روانی مداوم یا عود کننده ای دارد که احتمالا ناشی از مواد هستند یا توسط مواد تشدید می شوند، به مصرف آن ادامه می دهد.

ملاک های دارویی آخرین دسته بندی هستند. تحمل یا نیاز به افزایش قابل ملاحظه مقدار مواد برای دستیابی به تاثیر مطلوب یا کاهش چشمگیر تاثیر هنگامی که مقدار معمول مصرف شده است، مشخص می شود. اینکه تحمل تا چه اندازه ای ایجاد شود در بین افراد مختلف و در بین مواد گوناگون بسیار تفاوت دارد و ممکن است انواع تاثیرات دستگاه عصبی مرکزی را در بر داشته باشد. ترک نشانگانی است که زمانی روی می دهد که غلظت مواد در خون یا بافت در فردی که مصرف مواد زیاد و طولانی مدت داشته باشد، کاهش می یابد. فرد بعد از ایجاد نشانه های ترک، احتمالا برای کاهش دادن نشانه ها، مواد را مصرف می کند. نشانه ترک در بین طبقات مواد بسیار متفاوت هستند و برای این طبقات دارویی، مجموعه ملاک های جداگانه ای برای ترک ارایه شده اند. علایم فیزیولوژیکی ترک محسوس که به راحتی اندازه گیری می شوند در مورد الکل، مواد شبه افیونی، داروههای آرامبخش، خواب آور، و ضد اضطراب رایج هستند. علایم و نشانه های ترک در مورد مواد محرک (آمفتامین ها و کوکائین)، به علاوه توتون و حشیش، اغلب وجود دارند، ولی ممکن است کمتر اشکار باشند. بعد از مصرف مکرر فن سایکلیدین، مواد توهم زای دیگر، و مواد استنشاقی، نشانه های ترک قابل ملاحظه ای در انسان ها ثابت نشده است(انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ ترجمه سید محمدی، 1393).

  1. اختلالات ناشی از مواد بر طبق DSM-5

طبقه کلی اختلالات ناشی از مواد، مسمومیت، ترک، و اختلالات روانی دیگر ناشی از مواد / داروها را شامل می شود(مثل اختلال روان پریشی ناشی از مواد/دارو، اختلال افسردگی ناشی از مواد).

  1. مسمومیت و ترک مواد

ویژگی اصلی، ایجاد نشانگان برگشت پذیر خاص مواد به علت مصرف اخیر مواد است(ملاکA). تغییرات رفتاری یا روان شناختی مشکل آفرین مرتبط با مسمومیت که اهمیت بالینی دارند (مثل ستیزه جویی، تغییر پذیری خلق، قضاوت معیوب) ناشی از تاثیرات فیزیولوژیکی و مواد بر دستگاه عصبی مرکزی است و مدت کوتاهی بعد از مصرف مواد ایجاد می شود (ملاکB). این نشانه ها ناشی از بیماری جسمانی دیگر نیستند و با اختلال روانی دیگر بهتر توجیه نمی شوند (ملاکD). مسمومیت با مواد در بین کسانی که به اختلال مصرف مواد مبتلا هستند شایع است، اما غالبا در افراد بدون اختلال مصرف مواد نیز روی می دهد(انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ ترجمه سید محمدی، 1393).

رایج ترین تغییرات در رابطه با مسمومیت، عبارتند از اختلالات ادراک، بیداری، توجه و تفکرف قضاوت، رفتار روانی-حرکتی، و رفتار میان فردی. مسمومیت های کوتاه مدت یا «حاد» ممکن است علایم و نشانه های متفاوت با مسمومیت های مستمر یا «مزمن» داشته باشند.

ویژگی اصلی ترک، ایجاد تغییر رفتاری مشکل آفرین خاص مواد، همراه با همایند های فیزیولوژیکی و شناختی که ناشی از توقف، یا کاهش مصرف مواد زیاد و طولانی است (ملاکA). این نشانگان خاص مواد موجب ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی در زمینه اجتماعی، شغلی، یا زمینه های مهم دیگر عملکرد می شود(ملاک C). نشانه ها ناشی از بیماری جسمتنی دیگر نیستند و با اختلال روانی دیگر بهتر توجیه نمی شوند (ملاکD). ترک معمولا ، اما نه همیشه با اختلال مصرف مواد ارتباط دارد. اغلب افرادی که ترک کرده اند میل شدیدی به مصرف دوباره مواد یا کاهش دادن نشانه ها دارند(انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ ترجمه سید محمدی، 1393).

  1. اختلالات روانی ناشی از مواد

اختلالات روانی ناشی از مواد ، مجموعه نشانگان بالقوه شدید، معمولا موقتی، اما گاهی مداوم دستگاه عصبی مرکزی هستند که در زمینه تاثیرات موادی که سوء مصرف می شوند، داروها یا مواد سمی متعددی ایجاد می شوند. این اختلالات از اختلالات مصرف مواد متمایز شده اند، که در آنها مجموعه ای از نشانه های شناختی، رفتاری، و فیزیولوژیکی به رغم مشکلات قابل ملاحظه مرتبط با مواد مشارکت دارند. اختلالات روانی ناشی از مواد/دارو ممکن است بوسیله 10 طبقه مواد یا انواع زیاد دارو های دیگر که در درمان پزشکی استفاده می شوند و اختلالات مصرف مواد را به وجود می آورند، ایجاد شوند. تمام اختلالات ناشی از مواد/دارو ویژگی های مشترکی دارند. تشخیص دادن این ویژگی های مشترک برای کمک به شناسایی این اختلالات اهمیت دارد. این ویژگی ها به صورت زیر شرح داده شده اند: (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ ترجمه سید محمدی، 1393)

  1. اختلال، جلوه بیمارگون قابل ملاحظه بالینی اختلال روانی مربوط را نشان می دهد.
  2. شواهدی از سابقه، معاینه بدنی، یا نتایج آزمایشگاهی درباره هر دو مورد زیر وجود دارد:
  1. اختلال ظرف مدت 1 ماه مسمومیت یا ترک مواد یا مصرف دارو ایجاد شده است؛ و
  2. مواد/داروی درگیر توانایی ایجاد کردن اختلال روانی را دارد.
  1. اختلال با اختلال روانی مستقل بهتر توجیه نمی شود (یعنی، اختلالی که ناشی از مواد- یا دارو نیست). چنین شواهدی از اختلال روانی مستقل می تواند شامل موارد زیر باشد:
  1. اختلال قبل از مسمومیت شدید یا ترک یا مصرف کردن دارو ادامه یافته است. این ملاک در مورد اختلالات عصبی- شناختی از مواد یا اختلال ادراک باقیمانده از مواد توهم زا، که بعد از توقف مسمومیت حاد یا ترک ادامه می یابد کاربرد ندارد.
  1. اختلال منحصرا در طول دوره دلیریوم روی نمی دهد.
  2. اختلال موجب ناراحتی یا اختلال قابل ملاحظه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینه های مهم دیگر عملکرد می شود.
    1. ویژگی ها

در مورد طبقات موادی که توانایی ایجادکردن اختلالات روانی ناشی از مواد که ارتباط بالینی دارند، می توان نتیجه گیری کلی کرد. به طور کلی، داروهای آرامبخش تر (داروهای آرامبخش، خواب آور، یا ضد اضطراب، و الکل) می توانند اختلالات افسردگی برجسته و قابل ملاحظه بالینی هنگام مسمومیت ایجاد کنند، در حالی که اختلالات اضطرابی در طول مجموعه نشانگان ترک ناشی از این مواد مشاهده می شوند. همچنین، در مدت مسمومیت، مواد تحریک کننده تر (مثل آمفتامین و کوکائین) احتمالا با اختلالات روان پریشی ناشی از مواد و اختلالات اضطرابی ناشی از مواد ارتباط دارند، به طوری که دوره های افسردگی اساسی ناشی از مواد هنگام ترک مشاهده می شوند. داروهای آرامبخش تر و تحریک کننده تر احتمالا اختلالات خواب و جنسی قابل ملاحظه، ولی موقتی ایجاد می کنند. به طور کلی، برای اینکه یک اختلال روانی ناشی از مواد به حساب آید باید شواهدی وجود داشته باشد مبنی بر اینکه آن اختلال با بیماری روانی مستقل بهتر توجیه نمی شوند(انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013؛ ترجمه سید محمدی، 1393).

  1. اختلالات مرتبط با مواد شبه افیونی[1]

در سراسر جهان بیش از 20 داروی مجزا کاربرد بالینی دارند. در کشورهای توسعه یافته بیشترین داروی افیونی که مورد سوء مصرف و وابستگی قرار می گیرند هروئین است. مواد افیونی دست کم از 3500 سال پیش و اکثرا به شکل تریاک به کار رفته اند. نخستین بار مرفین در سال 1832 از تزیاک جدا شدند. در قرن بیستم مورفین خالص و کدئین به تدریج در مصارف پزشکی جایگزین تریاک خام شدند، هر چند مصرف غیر طبی تریاک هنوز در برخی نقاط دنیا ادامه دارد(سادوک و سادوک، 1933؛ ترجمه رضاعی، 1391).

در جدول زیر فهرست مواد افیونی مختلف که کاربرد درمانی در ایالات متحده دارند(به استثنای هروئین)، ارائه شده است.


[1] Opioid-related disorder

مبانی نظری تحقیق خواندن و مطالعه

۵ بازديد ۰ نظر

مبانی نظری تحقیق خواندن و مطالعه

مبانی نظری تحقیق خواندن و مطالعه

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 112 کیلو بایت
تعداد صفحات 80
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

توضیحات :

مبانی نظری تحقیق خواندن و مطالعه در 80 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.

بخشی از متن :

میزان مطالعه و گرایش به خواندن و مطالعه از مهم‌ترین شاخص‌های رشد و توسعه است. بدون شک رشد و توسعه یک کشور در همه زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مرهون گسترش خواندن، مطالعه، نشر کتاب و برنامه‌ریزی آموزشی می‌باشد. جامعه‌ای که در آن خواندن و مطالعه حائزاهمیت است جامعه‌ای توسعه یافته است. تمام کشورهای توسعه یافته به خواندن و مطالعه اهمیت فراوان می‌دهند و در پی یافتن روش‌هایی برای علاقمند کردن افراد جامعه خود به کتابخوانی از هرنوع آن می‌باشند. توجه به مدل‌های خواندن و اینکه چگونه می‌توان بهتر خواند، و همچنین توجه به شیوه‌ها و روش‌های صحیح مطالعه عواملی است که این کشورها در پژوهش‌های خود مورد توجه قرار می‌دهند و در پی دستیابی به آنها هستند.

2-2 خواندن

اسمیت[1] (1974) براین باور است که خواندن پایه مشترک موفقیت در تمام زمینه‌های تحصیلی است. خواندن دریافت عقاید، تجربیات، و مفاهیم است، فعالیتی است که به فرد اجازه می‌دهد تا دانش وسیعی را به دست آورد، این کیفیات کارکردی، خواندن را محور همه سطوح یادگیری قرار می‌دهد. به طوری که خواندن محور فعالیت‌های تحصیلی و به صورت ابزار موفقیت در سایر زمینه‌های درسی درمی‌آید.خواندن دربرگیرنده مجموعه‌ای از مهارت‌ها است که بازشناسی لغات نوشته شده، تعیین معنای لغات و عبارات و هماهنگ ساختن این معنا با موضوع کلی متن را شامل می‌شود. این کار مستلزم فرایندهایی است که در سطوح مختلف بازنمایی از قبیل حروف، کلمات، عبارات، جملات و واحدهای بزرگتر عمل می‌کنند. مشکلات خواندن، نوعا" شامل عدم توانایی در بازشناسی یا درک نوشته‌ها هستند. در این میان، بازشناسی، فرایند بنیادی‌تری محسوب می‌گردد، چرا که بیش از آنکه کلمه‌ای را درک کنیم باید آن را تشخیص دهیم (یعقوبی، 1383، به نقل از داکرل و مک شین، 1993، ترجمه، احمدی و اسدی، 1376).

عمل خواندن در نگاه اول ساده به نظر می‌رسد. واژه‌ها دارای معنا هستند. بنابراین خواندن ترجمان مستقیم نمادها به فکرکردن یا گفتار است اما در واقع خواندن به این سادگی هم نیست. خواندن در اصل، فرایند شگفت‌آوری است که در آن فعالیت‌های شناختی زیادی باید به طور همزمان عمل نماید. فرایندی که خواندن نامیده می‌شود دقیقا" چیست؟ برخی از مولفان براین عقیده‌اند که خواندن یک فرایند رمزگشایی است و کودکان زمانی توانایی خواندن را کسب می‌کنند که پیوند میان نمادهای نوشتاری و اصوات گفتاری را یاد گرفته باشند. به گفته هریس[2] و سایپی[3] (1975) خواندن تفسیر معنادار نمادهای کلامی نوشته و یا چاپ شده است. و باریر[4] (1988) نیز مطالعه و خواندن را به عنوان فرایند تفکر، ارزشیابی، داوری، تصویرسازی ذهنی، استدلال و حل مسئله تعریف کرده است. بر طبق نظر والاس و مک لامین[5] (1979) خواندن عبارت است از ارتباط کلی فرد با اطلاعات نمادی. اطلاعاتی که با علایم و نشانه‌ها القا می‌گردد و معمولا" جنبه ادراک و فهم بصری یادگیری اطلاق شده و دارای هفت گام شامل تشخیص، جذب، درک کلی یا درک درونی، درک خارجی یا درک نهایی، نگهداری، یادآوری و ارتباط با یادگیری می‌باشد. خواندن فرایندی است شناختی که در آن دیدگاه‌های خواننده و فرایند خواندن ارتباط زیادی با مطلبی که می‌بایستی یادگرفته شود پیدا می‌کند (گلاور، برونینگ، 1375). فریار و رخشان (1376) بیان می‌کند که خواندن عبارت است از تبدیل نمادهای نوشتاری به نمادهای صوتی معادل آنها. اما مولفان دیگر معتقدند که خواندن چیزی بیش از یک فرایند رمزگشایی است و اعتقاد دارند که خواندن به معنای کسب مفهوم از یک متن است. خواندن اغلب مهارتی عادی در نظر گرفته می‌شود، ولی در واقع فرایندی پیچیده و عالی است که اجزای بسیار متفاوتی را دربرمی‌گیرد.رفتار پیچیده‌ای که خواندن نام دارد به گونه‌ای نگریسته می‌شود که از چندین رفتار یا مهارت مجزا و قابل تفکیک تشکیل شده است. به طورکلی می‌توان اکثر مهارت‌های خواندن را در طبقه مهارت‌های تحلیل کلمه، مهارت‌های درک مطلب جای داد. خواندن پیچیده‌ترین و درعین حال ارزشمندترین کنش ذهنی است و زیربنای یادگیری تحصیلی و سایر مراحل زندگی است (یعقوبی،1383). مهارت در خواندن یکی از مهم‌ترین نیازهای یادگیری دانش‌آموزان درزندگی امروز است. توانایی درک مطلب، تفسیر و استنتاج از متون درسی و غیردرسی، دانش‌آموزان را با افکار و اطلاعات جدیدی آشنا می‌سازد تا راه بهتر اندیشیدن و بهتر زیستن را بیاموزند. به عبارت دیگر سواد خواندن به معنای عام و جامع آن وسیله‌ای است که می‌توان از طریق آن به ذخایر بی‌انتهای تجربه بشری دست یافت. خواندن مهارتی است پذیرا و رمزگشا که خواننده با آن، پیام نویسنده را دریافته و رمزگشایی می‌کند. نویسنده با تقویت و گسترش جهان‌بینی خود از اطلاعات موجود، پیام خود را می‌آفریند و خواننده با ذکاوت، با کوشش بی‌دریغ خود به دریافت و کشف آن نائل می‌شود.گاهی اوقات، به غلط، خواندن را عملی منفعل و بی‌تحرک می‌نامند، زیرا پیام‌ها را بدان معنا که یک گوینده و یا نویسنده خلق می‌کند، نمی‌رساند. با وجود این نمی‌توان به سادگی پردازش فعال ذهن، این ساختکار پیچیده اندام انسان را برای ایجاد ارتباطی که حاصل می‌شود، فراموش کرد (خاوری، 1383).

تحقیقات فراوانی در زمینه "خواندن" انجام گرفته است که براساس یافته‌های آنها، یکی از مهم‌ترین عوامل موثر در علاقه به "خواندن"، درک یا شناخت ارزش خواندن و تبحر در این مهارت است. در تعریف ماهیت خواندن، باید نقش خواندن را در جامعه مورد توجه قرار داد. اوقات فراغت و گاهی تفریحات ما با خواندن روزنامه، مجله، کتاب و گزارش می‌گذرد. خواندن دستیابی به افکار و اندیشه‌های دیگران را در اقصی نقاط دنیا ممکن می‌سازد. خواندن در تحصیل و آموزش‌وپرورش نقش بسزایی دارد. نه تنها نظام آموزشی به خواندن مطالب زیادی در فرایند یادگیری نیاز دارد، بلکه قدرت فرد در این مهارت نیز یکی از شاخص‌های موفقیت در کار است (میرحسنی، 1381، به نقل از بانز[6] و همکاران، 1984).

خواندن را در زمان‌های پیش یک مرحله ساده می‌دانستند، حال آنکه امروزه، متخصصان خواندن، معلمان خواندن، روانشناسان زبان و زبان‌شناسان همه براین عقیده هستند که خواندن یک مرحله فکری پیچیده است. تفکر یک فعالیت نهانی و ذهنی است و اثر آن موقعی مشهود می‌گردد که اعمال آشکاری پدید آید. کلاسمیر و گودوین[7] می‌گویند تفکر یک فعالیت ذهنی است که لازمه نوع یادگیری است. با وجود سادگی ظاهری، تفکر به اندازه خود عمل یادگیری پیچیده است. در ارتباط خواندن با تفکر بیشتر در سطح جمله و پاراگراف بحث می‌شود، یعنی مراحل ذهنی در خواندن و استنتاج از جملات و متون پدید می‌آید.باید به خاطر داشت که معنی متن از معنی لغات و ساختمان دستوری آن متاثر می‌گردد. خواننده باید در حدی از مهارت زبانی باشد که بتواند نمادهای لغوی و ارتباط دستوری بین جملات را درک و از آنها معنی مطلوب را استخراج نماید. در عین حال درک نمادهای لغوی و ارتباط دستوری را به تنهایی، خواندن نمی‌توان به شمار آورد زیرا خواندن دارای مراحل پیچیده‌تر و غامض‌تری می‌باشد که تفکر، اصل اساسی آن است. در ارتباط با خواندن باید در نظر داشت که خواننده اندیشه‌هایی را که در نوشته نویسنده مستتر می‌باشند درک می‌نماید و از درهم آمیختن تجربیات خود با فعل و انفعالات فکری ، بصیرت پیدا می‌کندو با استخراج مفهوم بیان نویسنده و تجربیات او مفاهیم کلی به دست می‌آورد. در خواندن خواننده فقط کلمات را تشخیص نمی‌دهد و معانی را با آنها مربوط نمی‌سازد بلکه متناسب با هدفی که در ذهن دارد درباره مطالب خواندنی می‌اندیشد و به معانی مختلف آنها فکر می‌نماید. تفکر اساس و پایه خواندن است و بدون تفکر خواندن یک مرحله غیرفعالانه مکانیکی و خود به خود می‌شود. خواننده‌ای که خواندن را با تفکر همراه می‌سازد مطالب متن را مورد پرسش قرار می دهد، استدلال می‌کند، مقایسه می‌کند، استنباط و تفسیر می‌کند، تعمیم می‌دهد و نتیجه‌گیری می‌کند در حالیکه شخصی که تفکر را لازمه خواندن نمی‌داند هر مطلبی که در قالب نوشته به او ارائه گردد بدون اینکه درصدد اقامه دلیل و برهان و پرسش باشد قبول می‌نماید.یانگ می‌گوید: مهم‌ترین عامل در خواندن فکر کردن است نه مراحل حرکتی یا مکانیکی چشم، حوزه دید، لب‌خوانی و نظایر آنها (ورزگر، 1358).

فرایند "خواندن"، از جمله مسائل اصلی مورد بحث در یادگیری زبان و نشانه باسوادی مردم هر جامعه است. برای درک هرچه بیشتر این فرایند، باید ماهیت"خواندن" و نظریات مربوط به آن، و همچنین سوال و جواب‌های مربوط به "خواندن"، مورد توجه دقیق قرار گیرد. ضمنا"، استفاده از ادبیات در تدریس "خواندن" نقش مهمی ایفا می‌کند و نگرش معلم در این فرایند می‌تواند بسیار موثر باشد.خواندن فرایندی بیش از رمزخوانی علائم، از روی یک صفحه کاغذ است. تلاشی است برای یافتن معنی که به درگیری فعال خواننده نیاز دارد. خواندن فرایندی پیچیده است که به معنی بازیافت اطلاعات از یک متن است و به کلمات ثبت شده روی صفحه کاغذ محدود نیست. خواندن با معیارهای تعلیم و تربیت ارتباط کامل دارد و یکی از کنش‌های آن، داشتن جامعه‌ای باسواد است.خواندن به منزله عادتی عام تلقی می‌شود، عادتی برای اشتغال و حرفه روزمره، برای کسب فرهنگ، لذت‌جویی، خشنودی خاطر، و رفع حس کنجکاوی، اما به خواندن و مطالعه می‌توان از منظر اجبار و ماشینی نیز نگاه کرد. براین مبنا چه تبلوری از دایره خواندن و مطالعه در روح تکوین و تکامل انسانی، به منزله مبنایی ضروری برای زندگی شغلی، خانوادگی، و اجتماعی می‌توان قائل شد؟شاید بخش اعظم مطالعه هر فرد ، خودسرانه و خودبه خودی باشد، باز هم می‌توان قشر گسترده‌ای را از انسان‌ها یافت که خواندن و مطالعه را به منظور انگیزه‌های روحی و احساسی جست‌وجو می‌کنند.شیفتگی به خواندن و عادت به مطالعه، چهره‌ای از بالندگی را در مفهوم زندگی فرامی‌خواند که می‌توان آن را به لذتی نامحدود، برای کنترل حالات نامطبوع روانی و اجتناب از مصائب وپرخاشگری‌های اجتماعی تعبیر کرد. هر چه خواندن و مطالعه، و هراندازه عادت به تبعات و نتایج این دو متغیر در زندگی اجتماعی فزونی گیرد، کشش و جذابیت دایره فرهنگ‌مداران در حوزه اجتماعی افزایش یافته و ارزش‌های مداوم جدیدی در جوامع پدیدار می‌شود. این موضوع که خواندن و مطالعه در زندگی انسان‌ها نقشی مثبت ایفا می‌کند، مورد اجماع تمام جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و کتابداران است (شعبانی، نادری، 1388).

هلیر، رابینسون و شروود[8] بیان می‌دارند که هر کجا برویم و هرآنچه انجام دهیم، دائما" با واژه‌های نوشتاری سروکار داریم. بیشتر آنچه نوشته شده است می‌تواند هم برای لذت و هم برای دریافت اطلاعات خوانده شود و لذت و یادگیری ترکیب گردد. اینکه ما چه می‌خوانیم و چرا می‌خوانیم، نحوه خواندن ما را تعیین می‌کند. نحوه خواندن ما تحت تاثیر آنچه می‌خوانیم قرار دارد. فرد در خواندن یک مقاله روزنامه به شکلی متفاوت از یک داستان عمل می‌کند. حروف درست به گونه‌هایی قرار گرفته‌اند تا فرد را برای خواندن کل مقاله ترغیب کند. اغلب در این موارد پاراگراف اول مرتبط‌ترین اطلاعات را ارائه می‌کند. پس از آن خواننده می‌تواند براساس علاقه خود تصمیم بگیرد که به مطالعه کل مقاله بپردازد یا از آن صرف نظر کند. خواندن یک کتاب درسی نیاز به رویکردی خاص‌تر دارد. هدف اصلی خواندن آن، یادگیری اطلاعات است در اینجا فرد نمی‌تواند کتاب را سطحی بخواند، بخشی را نخوانده بگذارد یا منفعلانه مطالعه کند. هدف، یادگیری اطلاعات به عنوان یک خواننده فعال است. خواندن فعالیتی هدفمند است که مستلزم تنظیم فعالیت‌های شناختی گسترده برای رمزگشایی و درک معنای متن است. ساخت‌های رمزگشایی ساده در خواندن به سوی الگوهای پیچیده‌تری که مستلزم وجود تعامل و جبران برای معنادار ساختن متن است تغییر می‌کنند (سامول و کیل[9]، 1984). خواندن فعالیتی چند بعدی است که در آن خواننده دست به استنتاج می زند و دانش قبلی خود را به تکلیف خواندن پیوند می‌دهد (ایزدی، 1383، به نقل از کراس و پاریس[10]، 1988) .

3-2 عادت‌های خواندن

باتلر عادت را به منزله عاملی که مانند بسیاری از موضوعاتی که با خوی و رفتار آدمی ارتباط می‌یابد، یاد می‌کند. همچنین معاشرت با مردمی که عادت به مطالعه دارند می‌تواند انگیزه لازم را در تقلید از آنها به وجود آورد. باتلر نتیجه می‌گیرد که عادت فردی و محیط اجتماعی در ایجاد انگیزه و میل به خواندن مهم است. ریشه‌دار شدن همین عادت می‌تواند به طول و عرض خواندن یعنی تداوم عادت و عمق مطالعه کمک کند (فتاحی، 1392). پژوهشگران در گذشته تلاش‌هایی را در زمینه بررسی عادت‌های خواندن یادگیرندگان (مختاری و شیوری[11]، 1994) انجام دادند. با تلاش‌هایی که پژوهشگران انجام دادند دریافتند که عادت‌های خواندن به سن، جنس، زمینه آموزشی، عملکرد تحصیلی و رشد حرفه‌ای بستگی دارد.به طور کلی خواندن به عنوان راهی برای دستیابی به اطلاعات و دانش جدید پذیرفته شده است. خواندن نه تنها برای افزایش دانش است بلکه برای ساخت بلوغ و گسترش آگاهی از مسائل معاصر است (اندرسون[12] و همکاران، 1985).

1-3-2 مولفه‌های عادت‌‌های خواندن

مواد خواندنی، چه فیزیکی و چه مجازی می‌تواند از نوع کتب درسی، کتب غیردرسی، داستان و غیره باشد معمولا" افراد کتب درسی را از سر اجبار می‌خوانند. خواندن کتاب‌های غیردرسی و سرگرم‌کننده فرد را به عنوان یک کتابخوان و خواننده فعال نشان می‌دهد. همانگونه که انجام هر کاری نیازمند تهیه امکانات و ابزارهای مناسب است، تحقق خواندن نیز نیازمند تدارک مقدماتی است که مهم‌ترین آنها عبارت است از :

  • تعیین هدف: هدف زیربنای هر کاری است . لذا برای خواندن باید هدفی مشخص داشته باشید. اهداف بایددست یافتنی و قابل انعطاف باشد (صرافیان، 1369). پس داشتن هدف و تلاش برای رسیدن به آن یکی از روش‌هایی است که توانایی‌های فرد را افزایش می‌دهد. به انسان توان و نیرویی فوق‌العاده می‌بخشد. اندیشه را فعال می‌کند، اعتماد به نفس را در افراد به وجود می‌آورد. سرعت خواندن را چندبرابر می‌کند. در واقع تعیین و مشخص کردن هدف محرک و انگیزه است تا بتوان به کمک آن مطالب و دانستنی‌هارا فرا گرفت . چرا که نگریستن بدون هدف به موضوعی، سبب ضبط و نگهداری آن در حافظه نمی‌شود. برای مثال زمانی که یک داستان پلیسی را می‌خوانیم چون تصمیم به ضبط و به خاطرسپردن جزئیات آن را نداریم و فقط برای سرگرمی و فرار از فعالیت‌های اجباری روزانه آن‌را می‌خوانیم بنابراین حافظه خود را جهت ضبط و نگهداری اطلاعات تحریک نکرده و برنمی‌انگیزیم و اگر کسی از جزئیات داستان سوال کند نخواهیم توانست به او پاسخ دهیم.درحالیکه اگر هدفمان این باشد که با آمادگی و حضور ذهن مطالب را درک کرده و به خاطر بسپاریم، تمام تلاش خود را بکار می‌گیریم تا در ارتباط با هدفی که برای خود مشخص کرده‌ایم حضور ذهن کم و بیش فعال و متناسب داشته باشیم (ذوالفقاری، 1384).
  • زمان: تعیین بهترین زمان برای خواندن کاری است دشوار و به عادت‌های فردی بستگی دارد . برخی اشخاص عادت دارند تا نیمه‌های شب بیدار بمانند و با استفاده از سکوت و آرامش شبانه و با خیالی راحت و آسوده، بخوانند زیرا معتقدند خواندن قبل از خواب موجب می‌شود جزئیاتی را که قبل از آن متوجه نبوده‌اند بهتر به خاطر بسپارند. برخی دیگر عادت دارند شب زود بخوابند و صبح زود از خواب برخاسته و بخوانند زیرا مغز و اعصاب بعد از خواب شبانه استراحت کرده و آمادگی پذیرش مطالب را به نحواحسن پیدا کرده است. بنابراین مطالب بهتر یادگرفته می‌شوند و دیرتر فراموش می‌شوند. بنابراین تعیین زمان و مقدار خواندن باعث آگاهی از تمام زمینه خواندن، عدم سردرگمی، جلوگیری از اتلاف انرژی و وقت و فهم بهتر مطالب می‌شود. از سوی دیگر اگر خواندن مستمر در ساعات معین از شبانه‌روز انجام گیرد، آمادگی ذهنی و بدنی برای خواندن بیشتر خواهد بود. خواندن نامنظم در اوقات مختلف باعث اختلال در وضع جسمانی شده و از آمادگی ذهنی به هنگام خواندن می‌کاهد. مگر اینکه خواندن کوتاه‌مدت باشد یا هر چند وقت یکبار صورت گیرد. بنابراین می‌توان گفت هیچ زمان دقیقی برای خواندن وجود ندارد بلکه هر وقت احساس کردید که می‌توانید بخوانید خواندن را شروع کنید. زمان خواندن بستگی به خود فرد دارد که چه موقعی آمادگی لازم برای خواندن را دارد، پس برای افراد مختلف متفاوت است، لذا هنگامی که خواننده قصد دارد کتابی را بخواند اولین کار بعد از تعیین هدف، تعیین مدت زمان خواندن است. با تعیین مدت و مقدار خواندن، از بروز سردرگمی و از هم‌گسیختگی خواندن جلوگیری می‌شود و بین تمام قسمت‌هایی که باید خوانده شود پیوستگی کامل به وجود می‌آید و علاوه براین با این روش درباره تمام زمینه خواندن و نقطه پایان، اطلاعات سریعی پیدا می‌کند و نگرانی و دلهره و بیم خواننده را کاهش می‌دهد و به او آرامش خاصی می‌بخشد. به نقل از اردبیلی (1377) والتر پاوک[13] یکی از متخصصین مهارت‌های خواندن دروس دانشگاهی در کتاب خود به نام "چگونه در دانشگاه درس بخوانیم" چنین می‌نویسد: موفقیت یا عدم موفقیت شما در تحصیلات دانشگاهی مستقیما" به این امر بستگی دارد که چگونه از وقت خود استفاده می‌کنید. موفقیت در دانشگاه و البته در مقاطع تحصیلی پایین‌تر بستگی به استفاده عاقلانه از زمان دارد و همچنین عدم‌موفقیت، بستگی به استفاده اشتباه از وقت و زمان دارد. فانوسی (1372) در مورد زمان خواندن یادآور می‌شود که باید وقت کافی و مناسب را برای خواندن هر درس در نظر گرفت و زمان خواندن درمنزل هم برای هر درس دو برابر زمانی باشد که در کلاس برای فراگیری آن وقت صرف شده است و معتقد است که بعضی از افراد دروسی را خیلی سریع یاد می‌گیرند و برخی کندتر(مرتضوی‌زاده، 1380).
  • تعیین مقدار زمان برای خواندن : منظور از مقدار زمان برای خواندن در این پژوهش مقدار زمانی است که بر حسب دقیقه در روز فرد به خواندن انواع مواد خواندنی می‌پردازد.
  • مکان‌های خواندن:رابرت دارنتون[14] مورخ کتاب و متخصص تاریخ خواندن یکی از موضوعات مهم در (زمینه) خواندن را مکان خواندن می‌داند. از نظر او تحقیق درباره مکان خواندن می‌تواند به کشف مفروضات پنهان خواندن در میان مردم کمک کند، اینکه مردم خواندن را چگونه عملی می‌دانستند و خواندن چه بخشی از زندگی آنها بوده است (سیامک محبوب، 1392).
  • مجراهای مواد خواندنی: منظور از مجراهای مواد خواندنی در این پژوهش اینترنت، کتابفروشی، کتابخانه و دوستان است.

[1]. Esmit

[2] . Harris

[3] . Sipay

[4]. Baryr

[5] . WallaceandMacLamin

[6]. Banz

[7]. KlasmyrandGoodwin

[8].Helier RobinsonandSherwood

[9]. Samuel &Kiel

[10] . Crossand Paris

[11] . Mokhtari & Sheorey

[12] . Anderson

[13]. WalterPavk

[14]. Darnton

فهرست مطالب :

1-2 خواندن

3-2 عادت‌های خواندن

1-3-2 مولفه‌های عادت‌‌های خواندن

 تعیین هدف:

 زمان:

 تعیین مقدار زمان برای خواندن :

 مکان‌های خواندن:

 مجراهای مواد خواندنی:

4-2 مدل‌های خواندن

 مدل‌های خواندن از بالا به پایین

 مدل‌های خواندن پایین به بالا

 مدل‌های خواندن میان‌کنشی

3-2 مطالعه

4-2 عادت‌های مطالعه

5-2 مولفه های عادت به مطالعه

• تمرکز

• سازماندهی زمان (برنامه ریزی ):

• گوش دادن و یادداشت‌برداری

• برگزاری امتحانات

• انگیزش

• مشخصه‌های انگیزش

6-2 روش‌های مطالعه

1-6-2 خواندن اجمالی

2-6-2 تندخوانی

3-6-2 عبارت‌خوانی

4-6-2 دقیق‌خوانی

5-6-2 خواندن تجسسی

6-6-2 خواندن انتقادی

7-6-2 خواندن برای درک زیبایی و جنبه‌های هنری مطلب

7-2 روش‌های جدید مطالعه

2-7-2 روش SQ6R

3-7-2 روشSQ4R

4-7-2 روشSQ5R

5-7-2 روش مردر(MURDER)

6-7-2 روش آموزش دو جانبه

7-7-2 روش مطالعه مشارکتی

8-7-2 روش پرسیدن دوجانبه

9-7-2 روش خواندن انتقادی

8-2 مهارت‌های مطالعه

1-8-2 ضرورت داشتن مهارت مطالعه

9-2 آفات مطالعه

10-2 انجمن‌های خواندن و مطالعه

- مرکز مهارت‌های خواندن و مطالعه

- انجمن بین‌المللی خواندن

- نهاد سون استوریز

- بنیاد خواندن هلند

- بنیاد خواندن آلمان

- موسسه سوییسی رسانه‌های کودکان و نوجوانان

- بوک‌تراست

- بنیاد کتابخانه کودکان اوسو

- بنیاد خواندن بلژیک

- بنیاد ترویج خواندن فوندالکتورا

- بخوان

- خانه کتابدار کودک و نوجوان

11-2 پیشینه پژوهش

1-11-2 پیشینه پژوهش درایران

2-11-2 پیشینه پژوهش در خارج از کشور:

3-11-2مروری بر استنتاج از پیشینه‌ها

فهرست منابع و مآخذ

منابع فارسی

منابع انگلیسی

مبانی نظری تحقیق کارکرد خانواده

۷ بازديد ۰ نظر

مبانی نظری تحقیق کارکرد خانواده

مبانی نظری تحقیق کارکرد خانواده

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 101 کیلو بایت
تعداد صفحات 51
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

توضیحات :

مبانی نظری تحقیق کارکرد خانواده در 51 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.

بخشی از متن :

تعاریف و مفاهیم کارکرد خانواده

نمای تاریخی لغت خانواده بسیار قدیمی است. خانواده از لغت فامیلیا[1] مشتق شده است) 100تا 300 بعد از میلاد)که به همه افراد یک خانواده اعم از خویشاوندان، غیرخویشاوندان، مستخدمان، برده­ها و کارگران نسبت داده می­شود. سپس در نتیجه رشد طبقه متوسط یا سرمایه­داری خانواده محدودتر به وجود آمد (1215 تا1600بعد از میلاد (اعضای خانواده ملزم می­شدند که در منافع اقتصادی، اجتماعی و عاطفی خانواده سهیم باشند. در اوایل قرن بیستم، خانواده به عنوان یک واحد اقتصادی وابسته به یکدیگر که همه افراد در آن شرکت داشتند، تعریف شد (جبک[2] 1997؛ شیبانی، 1383).

کارکردخانواده از نظر رویکرد ساختاری، نظریه­ای کاربردی است بنیانگذار اصلی این نهضت سالوادورمینوچین است. یکی از فرضیه­های مهم آن این است که هر خانواده یک ساختار دارد این ساختار زمانی که خانواده در شرایط واقعی قرار داشته باشد شناخته می­شود. ساختار عبارت است: از مجموعه­ی رفتار و نقش­هایی که اعضای خانواده از طریق آن به هم مرتبط­اند. در رویکرد ساختاری، خانواده به عنوان یک کل مطرح می­شود و تعاملات بین زیر مجموعه­ها مورد توجه قرار می­گیرد (مینوچین،1381).

نوابی­نژاد خانواده را گروهی کوچک از افراد می­داند که از طریق پیوند زناشویی یا خونی با یکدیگر در ارتباط متقابل هستند و در کنار یکدیگر در واحد خاص زندگی می­کنند و دارای تجارب و فرهنگ مشترکی هستند. همچنین خانواده دارای امیال و اهداف مشابه بودند و مهر و علاقه آنان را به یکدیگر پیوند داده است. آکرمن[3] خانواده را کانون کمک تسکین و شفابخشی می­داند. خانواده کانونی است که باید فشارهای روانی وارد شده بر اعضای خود را تخفیف دهد و راه رشد و شکوفایی آنها را هموار سازد ( نقل از ثنایی، 1387).

جوامع انسانی، خانواده به گروهی از افراد گفته می‌شود که با یکدیگر از طریق هم‌خونی، تمایل سببی، و یا مکان زندگی مشترک وابستگی دارند. خانواده در بیشتر جوامع، نهاد اصلی جامعه‌پذیری کودکان است. انسان­شناسان به طور کلی نهاد خانواده را این طور طبقه­بندی می‌کنند: مادرتباری (مادر و فرزندان او)، زناشویی (زن و شوهر)، و فرزندان. که خانواده هسته‌ای نیز خوانده می‌شود، و خانواده گسترده هم‌خونی که در آن پدر و مادر و فرزندان با دیگران مثلاً خویشاوندان در مکان مشترکی زندگی می‌کنند. همچنین در برخی جوامع مفاهیم دیگری از خانواده وجود دارد که روابط سنتی خانواده را کنار گذاشته‌اند. خانواده به عنوان یک واحد اجتماعیِ جامعه پذیری، در جامعه‌شناسی خانواده مورد بررسی قرار می‌گیرد ( اعزازی، 1385). کارکرد خانواده معمولاً در خانواده­هایی که شیوه فرزند پروری اقتدار منطقی را در پرورش فرزندان به کار می­گیرند نیرومند­تر است. خانواده­هایی که در شیوه فرزند­پروری خود از اصل همکاری و دموکراسی در روابط پیروی می­کنند، توانایی بیشتر برای انطباق با تغییرات دارند و شرایط مناسبی برای رشد کودکان فراهم می­کنند. در خانواده با الگوی سالم، اعضای خانواده مورد حمایت همدیگر هستند. انتظارات مربوط به نقش­های افراد روشن و دارای انعطاف است. مقررات خانواده واضح و انعطاف پذیر و نه بی مرز است (برک،1393).

راهبردهای خانواده

خانواده­ها معمولاً از الگوهای تعاملی ثابت، مشترک، هدفمند و مکرری را به نمایش می­گذارند که به آن راهبردهای خانواده می­گویند.(کانتور و لر[4]،1975). این راهبردها معمولاً مطرح نمی­شوند به گونه­­ای که هر یک از اعضا احساس می­کنند باید نقشی را بازی کند که قبلاً به خوبی جا افتاده است. انواع این راهبردها عبارتند از :1-آنهایی که به قصد تداوم خانواده سعی می­کنند رابطه بین اعضا را حفظ کنند.2-آنهایی که به طور موقت فشار روانی راتشدید می­کند تا به هدف مورد نظر برسند.3-خانواده­هایی که می­کوشند با شرایط بیرونی کنار بیایند و در برابر نیازهای دائم التغییر اعضا پاسخگو باشند (گلدنبرگ[5]،2013).

رویکردها و دیدگاه­های تبیین خانواده

در بررسی نظریات ارائه شده برای تبیین آسیب­شناسی در چار چوب خانواده رویکردهای بوئنی و ساختاری، طرح سه محوری و دیدگاه راهبردی می­توان توجه کرد .

رویکرد چند نسلی

این رویکرد که نشأت گرفته از نظریات بوئن است، به آسیب­های خانوادگی در چند نسل می­پردازد. در رویکرد بوئنی بیماری­های عاطفی زمانی ایجاد می­شود که افراد نمی­توانند خود را به نحوی شایسته از خانواده­های اصلی­شان متمایز کنند. متمایز کردن خود عبارت است از توانایی به دست آوردن کنترل عاطفی و در عین حال، ماندن در جو عاطفی شدید خانواده، متمایز کردن خود بیانگر میزان توانایی فرد برای تفکر واقع بینانه راجع به موضوعات سر شار از عاطفه در خانواده است. نئون[6] معتقد است که سناریو زیر به ایجاد بیماری عاطفی می­انجامد زن و مردی که تضادهای حل­نشده با پدر و مادر خود دارند ازدواج می­کنند. زن و شوهر سعی دارند هر طور شده مسائل را فیصله بخشند. می­پذیرند که با هم مخالفت نکنند و یک صمیمیت کاذب به وجود آورند. ازدواج از بیرون ظاهراً بی اشکال است. نمایی ظاهری از خوشبخت بودن دارد اما در اعماق آن کشمکش، تنهایی و درد حاکم است .با تولد کودک به عنوان جزء سوم یک سیستم، مثلثی به وجود می­آید کودک کانون توجه می­شود. در سیستم قفل می­شود و خروج از خانواده را حقیقتاً غیر ممکن می­یابد (پور قاسمی،1389).

بوئن[7] (1978) تمایز یافتگی را براساس نظریه نظام­های خانواده توصیف می­کند که شخص قادر است در روابطش بین کارکرد عقلانی، عاطفی با صمیمیت و خودمختاری تعادل برقرار کند. بر اساس این نظریه حداقل چار عامل، واکنش­پذیری عاطفی، گسلش عاطفی، آمیختگی با دیگران و توانایی بدست آوردن جایگاه من از پیش­بینی­کنندگان سطح تمایز یافتگی یک فرد هستند. خودتمایز یافتگی یا تفکیک خود که مهم­ترین مفهوم نظریه سیستمی بوئن است بعنوان توانایی برقراری تعادل بین خود مختاری هیجانی و عقلانی ،صمیمیت و پیوستگی در روابط توصیف می شود (مته یارد، اندرسون و مارکس [8]،2011).

رویکرد ساختاری

دومین دیدگاه کلی در اصل ساختاری است در این دیدگاه کل اعضای خانواده دچار مسئله هستند و رفتار مختل الزاماً واکنش به ارگانیسم خانوادگی تحت فشار نیست. مینو چین و همکاران[9](1976) که به واقع پیشرو این دیدگاه است در تبیین آسیب شناسی کودک به وجود مرزهای در هم تنیده یا از هم گسسته اشاره دارد در اصل خانواده­های نا کارآمد با ایجاد این­گونه مرزهای تحول و مستقل شدن اعضای خود را دچار وقفه می­سازند.

رویکرد ساختاری به دونوع ساختار بیمارگون خانواده اشاره می­کند :

1.خانواده گسسته

در این نوع خانواده مرزهای بسیار انعطاف ناپذیری وجود دارد در خانواده گسسته[10] بین اعضای خانواده تماس کم یا هیچ تماسی وجود ندارد در این نوع خانواده ساختار سالم، نظم یا قدرت تقریباً دیده نمی­شود. پیوند بین اعضای خانواده ضعیف است یا اصلاً پیوندی وجود ندارد برداشت کلی از این نوع خانواده­ها نوعی میدان اتم مانند است، به این صورت که اعضای خانواده لحظه­های طولانی بدون ارتباط با یکدیگر، در مدارهای جدا از هم حرکت می­کنند خانواده نا منسجم است.

2. خانواده به هم تنیده

مرزها در این نوع خانواده مبهم هستند ویژگی برجسته خانواده به هم تنیده[11] "در هم آمیختگی" اعضای آن است به طوری که تلاش برای تغییر دادن یکی از اعضاء بلافاصله مقاومت اعضای دیگر را بر می­انگیزد.

مینوچین و همکاران (1976 ) ابلاغ مرزی که والدین را از فرزندانشان جدا می­سازد به صورت نامناسب مثل زنا با محارم قطع می­شود. نقش­های همسر و والد به اندازه­ی کافی متمایز نشده­اند به طوری که زیر سیستم همسر و زیرسیستم والد هیچ یک قادر به عمل نیستند. مرزهای فردی محترم شمرده نمی­شوند به طوری که زیر سیستم ­ای فردی نمی­توانند خود مختاری و هویت به نحو شایسته­ای پرورش دهند (پروجاسکا ونوراکس،2012).


1. Familia

2. Gebeke

3. Akerman

1.Kantor And Leher

2.Goldenberg

1.Neon

2.Boen

3.Meteyard Anderson &Marks

4. Disengaged Family

1. Enmashed Family

2.Tseng &Mc Dermontt

فهرست مطالب :

تعاریف و مفاهیم کارکرد خانواده

راهبردهای خانواده

رویکردها و دیدگاه¬های تبیین خانواده

رویکرد چند نسلی

رویکرد ساختاری

1.خانواده گسسته

2. خانواده به هم تنیده

طرح سه محوری

محور 1- بد کار کردی رشدی خانواده

الف) بد کار کردی رشدی

ب)تفاوت¬ها و پیچیدگی رشدی

محور 2- بد کارکردی نظام خانواده

الف ) بد کارکردی نظام همسر

ب) بد کار کردی نظام فرعی والد –کودک

ج) بد کارکردی نظام فرعی خوهران و برادران

محور 3- بد کارکردی گروه خانواده

الف) بد کار کردی¬های کنشی –ساختاری

ب) بد کار کردی¬های سازگاری اجتماعی

دیدگاه راهبردی

کارکردهای اساسی خانواده

حمایت و مراقبت

جامعه¬‏پذیری

عاطفه و همراهی

مدل فرایند کار کرد خانواده

نقش¬ها

ارتباط

دخالت عاطفی

کنترل

ارزش¬ها و هنجارها

پیشینه پژوهش

پژوهش¬های انجام شده در ایران

پژوهش¬های انجام شده خارج از ایران

فهرست منابع

منابع فارسی

منابع انگلیسی

مبانی نظری تحقیق کنترل عواطف

۷ بازديد ۰ نظر

مبانی نظری تحقیق کنترل عواطف

مبانی نظری تحقیق کنترل عواطف

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 88 کیلو بایت
تعداد صفحات 55
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

توضیحات :

مبانی نظری تحقیق کنترل عواطف در 55 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.

فهرست مطالب :

کنترل عواطف

تعریف عواطف

2-2-2- ویژگى هاى رشد عاطفى نوجوان

2-2-3- انواع عواطف در دوره نوجوانى

2-2-4- مقدمه ای بر کنترل عواطف

2-2-5- عوامل عاطفى و همبستگى اجتماعى

2-2-6- پرورش عواطف

2-2-7- احساسات

2-2-8- راهبردهای کنترل احساسات ناخوشایند

2-2-9- کنترل براساس یادگیری عاطفی

2-2-10- عوامل تعیین کننده جو عاطفی خانواده

2-2-11- بررسی مفاهیم مربوط به مؤلفه های کنترل عواطف

2-2-11-1- خشم:

2-2-11-1-1- ویژگی افراد ماهر در تخلیه خشم:

مرحله سوم مهارت کنترل خشم: قاطعیت

2-2-11-1-2- دیدگاه های نظری خشم

2-5-1- پیشینه داخلی:

2-5-2- پیشینه خارجی:

منابع فارسی

کتاب:

پایان نامه:

مقاله ها

منابع غیر فارسی:

بخشی از متن :

مبانی نظری کنترل عواطف

تعریف عواطف

معمولاً پاسخ مردم به این که عواطف چیست، این است که عواطف یعنی احساس محبت و علاقه و بروز آن احساس نسبت به شخص دیگر. گاهی هم می شنویم که می گویند: فلانی آدم عاطفی است. و منظورشان این است که فلانی آدم لطیف و حساس و پرمحبتی است. درمجموع وقتی صحبت از عواطف می شود بلافاصله حالت احساسی خوشایندی از جنس عشق و محبت به ذهن متبادر می شود(احمدی، 1385).

معمولاً هیجان[1] و عواطف نیز از نظر علوم رفتاری یکسان یا نزدیک به هم معنی شده‌‌اند. هیجان، واکنش احساسی پیچیده‌ای است مرکب از یک عده تغییرات فیزیولوژیک که در تغییرات بدنی که مقدمه ی اعمال آشکارند، ظاهر می شود. پس هیجان یاعاطفه نوعی واکنش است. یعنی نوعی رفتار و جنبه‌ی احساسی دارد یعنی ناشی از یک حس و ادراک آن است. از آنجا که احساس در انسان‌ها دارای جنبه‌های خوشایند یا ناخوشایند است. پس عواطف و هیجان‌ها که رفتارهای ناشی از احساس‌های انسان است. خود دارای جنبه‌های خوشایند و ناخوشایند می باشد. بنابراین تصور این‌که عواطف تنها دارای بار خوشایند است، درست نیست. با چند مثال از هیجان‌ها و عواطف به اثر آن‌ها در زندگی می پردازیم. حالت هایی مثل غم، شادی، خشم، عصبانیت، ترس، اضطراب، افسردگی همگی حالت های عاطفی یا هیجانی است که به نوعی عکس العمل رفتاری را نیز با خود دارد(ایمانی و مهترپور، 1390).

شیوه‌های بروز عواطف در افراد، گوناگون است و تحت تاثیر یادگیری و زمینه‌های زیستی و ارثی قرار می گیرد. اما آنچه قطعیت دارد این است که رفتارهای‌ عاطفی بیشتر متاثر از الگوهای محیطی است و چون این رفتارها جنبه‌ی یادگیری دارد، بنابراین می توان برنامه‌هایی برای آموزش ایجاد تعادل و هماهنگی در بروز عواطف در نظر گرفت و به این ترتیب بطور غیرمستقیم به کودکان کمک کرد تا عواطف خود را به نحو درست بروز دهند. عده‌ای فکر می کنند که تسلط بر رفتار عاطفی یعنی کوشش برای سرپوش گذاشتن برآن و بروز ندادن آن‌ها؛ که این تصور نادرست است و باید به فکر ایجاد محیط‌هایی باشیم تا در آن فرزندان ما بطور غیرمستقیم و با یادگیری از الگوهای سالم در اطراف خود بتوانند عواطف خود را به درستی و به اندازه‌ی لازم نشان دهند. اصولاً نشان دادن عواطف چه عواطف خوشایند چه عواطف ناخوشایند برای سلامتی، بقا و ارتباط سالم بین انسان‌ها ضروری است(احمدی، 1385).

2-2-2- ویژگى هاى رشد عاطفى نوجوان

رشد عاطفى نوجوان ویژگى هاى خاصى دارد که عبارتند از:

1- هیجان و عواطف تند و شدید

2- نوجوان از محرّک هاى هیجانى به سرعت متأثر مى شود که دلیل آن نامتعادل شدن ترشّحات غدد داخلى و تغییر گرایش او نسبت به محیط است که از یک سو، نمى خواهدو نمى تواند واکنش هاى کودکى را از خود نشان دهد و از سوى دیگر، هنوز نمى تواند کاملاً با وضع موجود سازش یابد و واکنش مطلوب اطرافیان را نشان دهد. از این رو، وقتى به رفتار او انتقاد مى شود سریع ناراحت و غمگین مى شود.

3- گاهى در تعبیر و بیان عواطف خویش دچار تردید مى شود و حتى به دلیل نگرانى از انتقاد و سرزنش مردم، آن ها را آشکار نمى کند. به این دلیل، در خود فرو مى رود، به توهّمات پناه مى برد، از مردم کناره مى گیرد و گاهى از ناسازگارى امیال با واقعیات ناامید مى شود.

4- واکنش هاى هیجانى و عاطفى نوجوان ناپایدار است که دلیل این ناپایدارى در دو چیز مى باشد: الف. تغییر در ترشحات غدد درون ریز که موجب تحریک عاطفى بیش تر او مى شود. و ب. تغییرات رشدى خاص دوران بلوغ و تردیدهاى اجتماعى که تنش عاطفى نوجوان را افزایش مى دهد.

5- به دلیل آن که نوجوان تجربه بزرگ سالان را ندارد، در نحوه اظهار پاسخ هاى هیجانى و عاطفى نمى تواند سنجیده عمل کند; مثلاً، نمى داند محبت خودراچگونه به جنس مخالف نشان دهد(فتحی آشتیانی، 1391).

2-2-3- انواع عواطف در دوره نوجوانى

عواطف در دوره نوجوانى به امور خاصى تعلّق مى گیرد که شاید در ابتداى امر متناقض به نظر برسند؛ مثل ترس و خشم که نوجوان از طرفى مى ترسد و از طرف دیگر خشم مى کند.

الف ـ ترس: برخى تحقیقات نشان مى دهد که نوجوان در اوایل بلوغ هنوز برخى ترس هاى کودکى را دارد؛ مثل ترس از اشباح که به تدریج، این ترس ها را از خود دور مى کند. موضوع ترس در نوجوانى ممکن است این موارد باشد:

1- ترس هاى مدرسه اى؛ مثل ترس از امتحان، کوتاهى در انجام تکالیف، تمسخر و استهزاى معلمان و هم کلاسان و اجبار به شرکت در بحث گروهى و سخنرانى؛

2- ترس هاى بهداشتى که به شکل ترس از حوادث ناگهانى، مصیبت ها، بیمارى و مرگ ظاهر مى شود؛

3- ترس هاى خانوادگى که هنگام بیمارى افراد خانواده یا مشاجره آن ها مشاهده مى شود؛

4- ترس هاى اقتصادى که از پایین آمدن سقف اقتصادى خانواده ناشى مى شود؛

5- ترس هاى اخلاقى که به صورت احساس گناه در هنگام خطا و اشتباه ظاهر مى شود؛

6- ترس هاى جنسى که ناشى از نگرانى کیفیّت ارتباط با جنس مخالف واختلال احتمالى کارکرد اعضاى تناسلى اومى باشد(رحمتی، 1390).

نمودها و مظاهر ترس: الف)- اضطراب و دلواپسی که معمولا علت آن روشن نیست؛

ب)- کم رویی که با ترس از وضع موجود در محیط همراه است و از توجه نوجوان به خویش ناشی می شود؛

ج)- پریشانی که با ترس همراه است و هنگام نومیدی و نیافتن راه گریز از وضع موجود، پیدا می شود و همچنین ترس از استهزای دیگران یا افراط در تعریف و تمجید که او را پریشان می کند؛

د)- افسردگی که غالباً نتیجه یادآوری ناکامی ها، شکست ها و غم خوردن های پیشین است(شعاری نژاد، 1386)

ب - خشم: عوامل خشم در نوجوان عبارت است از:

1- به تعویق انداختن: او اگر نتواند در فعالیتی که انجام می دهد موفق شود یا او را از گفت وگو، خواب یا غذا منع کنند و کارش را به تعویق اندازند؛

2- احساس ستم و محرومیت: وقتی از اعضای خانواده، معلم یا دوستان نسبت به خود ستمی احساس نماید یا دیگران به نزدیکان او ظلمی کنند؛

3- تعدی به حریم و مقدسات فرد: مثل این که کسی به خط و فکر و دین نوجوان توهین کند؛

4- وضع مزاجی: مزاج نوجوان از عوامل طبیعی خارجی متاثر می شود؛ مثلاً اگر باد تند بوزد یا گرما شدید باشد یا دیر به ماشین برسد خشمگین می شود(رستمی، 1390).


[1] Emotion

مبانی نظری تحقیق احساس پیوستگی

۷ بازديد ۰ نظر

مبانی نظری تحقیق احساس پیوستگی

مبانی نظری تحقیق احساس پیوستگی

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 30 کیلو بایت
تعداد صفحات 37
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

توضیحات :

مبانی نظری تحقیق احساس پیوستگی در 24 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.

بخشی از متن :

مبانی نظری احساس پیوستگی

یکی از متغیرهای شخصیتی که در چند سال اخیر مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است، احساس پیوستگی[1] است، (سالیوان[2]، 1993؛ آنتونوسکی[3]، 1996 ).

احساس پیوستگی یک سازه شخصیتی با سه مؤلفه درک پذیری[4]، توانایی مدیریت[5] و معناداری[6] می باشد. در درک پذیری به احساس پیوستگی اشاره می شود که در آن فرد معتقد است هیچ چیز منفی یا حیرت آوری اتفاق نیفتاده و زندگی می تواند خوب و معقولانه و مطابق انتظارش پیش رود. مؤلفه توانایی مدیریت، احساس دارا بودن منابع مورد نیاز برای حل مشکل و مبارزه با استرس ها را منعکس می کند و در نهایت، احساس معناداری متضمن این است که چقدر فرد زندگی را با ارزش دانسته و تا چه اندازه این حس را به تنها به لحاظ شناختی بلکه به طور هیجانی به همراه دارد ( آنتونوسکی، 1996؛ آنتونوسکی، 1987 به نقل از واستاماکی[7]، 2009 ).

احساس پیوستگی سازه ای است که توسط آنتونوسکی ( 1993 ) برای نشان دادن مقابله موفقیت آمیز در برابر فشارزاهای زندگی بیان شده است که جهت گیری کلی فرد و احساس اعتماد و پویایی مداوم و فراگیر را در زندگی و دنیای پیرامون وی نشان می دهد. احساس پیوستگی باعث می شود فرد تحریکات درونی و بیرونی دریافت شده را در زندگی سازمان یافته تر، قابل پیش بینی تر و توضیح پذیرتر درک نماید. به بیان ساده تر، احساس پیوستگی به ادارک و احساسات فرد اشاره می کند که زندگی برای او قابل درک، کنترل پذیر و پر معنی است و احساس پیوستگی یک ویژگی شخصیتی است و کسی که این احساس را داشته باشد:

1- محرک های درونی و محیط بیرونی که در طول زندگی ساخته شده اند را قابل پیش بینی و توضیح می داند.

2- معتقد است منابعی برای روبرو شدن با مطالبه های محرک ها وجود دارد.

3- این مطالبه ها، چالش هایی هستند که ارزش سرمایه گذاری و مبارزه دارند و بر همین اساس آنتونوسکی احساس پیوستگی را هسته اصلی پردازش اطلاعات پیچیده توسط انسان می داند که تعارضات را حل کرده و استرس را قابل تحمل می کند.

احساس پیوستگی، احساس قابل اعتماد، پویا، با ثبات و نافذ است ( آنتونوسکی، 1987؛ به نقل از ساوولاتین[8] 2005؛ آنتونوسکی، 1996 )و آنتونوسکی معتقد است که احساس پیوستگی یک منبع مقاومت تعمیم یافته ای است که اثرات استرس را بر سلامت تعدیل می کند؛ این تعدیل از این طریق انجام می گیرد که احساس پیوستگی روشهای سودمند و مفیدی از برخورد با عوامل استرس زا را در اختیار افراد قرار می دهد و لذا این احساس، آن افراد را قادر می سازد تا در برابر اثرات استرس های زندگی مقاومت بیشتری از خود نشان دهند (زهراکار،1387).

آنتونوسکی احساس پیوستگی را به عنوان جهت گیری نافذ در نظر می گیرد که منجر به شکل گیری باورهایی می شود مانند این که محرک های درونی و بیرونی که در مسیر زندگی قرار دارند، قابل پیش بینی و توضیح پذیر هستند. فرد از منابع و توانایی هایی برای مواجهه با مجموعه ای از این محرک ها برخوردار است که احساس ارزشمندی مواجهه با این محرک ها را به دنبال می آورد (آنتونوسکی، 1987 به نقل از واستناماکی، 2009). آنتونسکی همچنین معتقد است که احساس پیوستگی باعث ایجاد منبع مقاومت تعمیم یافته ای می شود که اثرات استرس بر سلامتی را تعدیل می کند. بدین صورت که، روشهای سودمند و مفیدی از برخورد با عوامل استرس زا را در اختیار فرد قرار می دهد و از این رو، فرد را قادر می سازد تا در برابر اثرات استرس های زندگی مقاومت بیشتری از خود نشان دهد (بارتلت[9]، 1998 به نقد از زهراکار، 1387).

احساس پیوستگی توانایی انتخاب یک راهبرد مقابله ای مناسب را برای مواجهه با محرک های استرس زای موجود در زندگی مهیا می­کند ( توماسون[10] و همکاران، 2009 ). زیرا انتخاب یک راهبرد مناسب برای مقابله استرس زاها بستگی به نوع نگرش و سازه های شخصیتی دارد. چنانچه استفاده راهبرد مقابله ای متناسب با موفقیت استرس زا کارآمد نباشد، می تواند منجر به برخی از مشکلات روانشناختی شود. یافته های بسیاری از پژوهشها رابطه احساس پیوستگی و سلامت روان را مورد تایید قرار دادند ( کانتین[11] و همکاران، 2008، فلسنبرگ[12] و همکاران، 2006؛ سامنین[13] و همکاران، 2001 ). اما در خصوص رابطه احساس پیوستگی و راهبردهای مقابله ای مسأله مدار رابطه مثبت و بین احساس پیوستگی و راهبرد مقابله ای هیجان مدار رابطه منفی بدست آوردند ( توماسون و همکاران، 2010 ).


[1]- sense of coherence

[2]- Sullivan

[3] - Antonovosky

[4] - Compkehensibility

[5] - mmanayeability

[6] - meaningfulness

[7]- Vastamaki

[8]- Savoluinen

[9]- Bartlet

[10]- Tomotsune

[11] - Tomotsune

[12] - Konttinen

[13] -Suominen

فهرست مطالب :

احساس پیوستگی

2-2-1 بخش های اصلی و مرکزی احساس پیوستگی

2-2-2 قابلیت درک فهم

2-2-3 قابلیت مدیریت

2-2-4 هدفمند بودن

منابع فارسی

.

مبانی نظری تحقیق احساس تعلق به مدرسه

۷ بازديد ۰ نظر

مبانی نظری تحقیق احساس تعلق به مدرسه

مبانی نظری تحقیق احساس تعلق به مدرسه

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 44 کیلو بایت
تعداد صفحات 37
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

توضیحات :

مبانی نظری تحقیق احساس تعلق به مدرسه در 37 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.


بخشی از متن :

احساس تعلق به مدرسه

در این بخش به مباحث مربوط به تعلق به مدرسه که شامل تعاریف، تحقیقات انجام گرفته و همچنین رویکردهای مربوط به این بخش و کارکردها و قابلیتهای آن پرداخته می شود.

احساس تعلق به مدرسه

انسان ها موجوداتی اجتماعی اند که از بدو تولد در یک مجموعه اجتماعی زندگی می کنند و نسبت به آن مجموعه احساس تعلق دارند. هر چه کودک بزرگتر می شود نسبت به والدین، محله، شهر، مدرسه و اعضای خانواده احساس تعلق بیشتری می کند. گذشته و تاریخچه زندگی یک فرد در مدرسه این احساس را قوی تر می کند و همین ویژگی های فردی مشترک با سایر دانش آموزان منجر به احساس تعلق بیشتر آنها می شود (فرهمندیان، 1387).

دانش آموزان در شرایطی که خود را با مدرسه بیگانه بدانند، هر چند در مدرسه حضور داشته باشند و درس بخوانند و از حقوق خود قانونی برخوردار باشند، اما با تعاریف اجتماعی دانش آموزان تلقی نمی شوند. دانش آموزی از دیدگاه اجتماعی زمانی تحقق می یابد که دانش آموزان نسبت به مدرسه و زیر ساخت های آن احساس تعلق کنند و در توسعه مدرسه شرکت جوید. قضاوت درباره احساس مسئولیت و مشارکت اعضای مدرسه در توسعه برنامه های مدرسه، فعالیت های فوق برنامه با ارزیابی و اندازه گیری شاخص احساس تعلق به مدرسه قابل تبیین و تحقق است (ناطق پور، 1389).

احساس تعلق در درجه نخست به معنای خاص و متمایز بودن، ثابت و پایدار ماندن، تداوم داشتن) و به جمع تعلق داشتن است. به عبارت روشن تر، انسان ها با احساس تعلق به جمع داشتن امنیت و آرامش لازم را برای زندگی کسب می کند (گل محمدی، 1381).

احساس تعلق به مدرسه به عنوان اعمالی که باعث سازگار شدن دانش آموز در انجام یک فعالیت یا مکان خاص می شود و به دنبال آن احساس وابستگی به افراد، موضوعات و محیط های مختلف را در پی دارد تعریف شده است. این اعمال باعث افزایش احساس راحتی، خوب بودن و کاهش اضطراب دانش آموز می شود (کارچر[1]، 2003).

احساس تعلق زمینه ساز تصمیم گیری های فرد درباره تنظیم ارتباط خود با محیط و یا امر خاصی است. همچنین تعلق زمینه های همکاری و مشارکت در تحولات اجتماعی را فراهم می آورد. بنابراین احساس تعلق نتطه فرایندی است که طی آن فرد نسبت به مکان، شی، و یا امری احساس تعهد و مسئولیت پیدا می کند، به نوعی که موجب احساس مثبت نسبت به محیط و یا امر مورد نظر می شود (ناطق پور، 1389).

تعلق به مدرسه یعنی ادراک دانش آموزان از اینکه در محیط مدرسه توسط همکلاسی ها مورد پذیرش و حمایت واقع می شوند و در نتیجه رضایت و تعلق به مدرسه دارند ( روسر[2]، 1996).

با توجه به اینکه مفهوم احساس تعلق به مدرسه دارای کاربردهایی در حیطه های مختلفی از علوم مانند جامعه شناختی، روانشناسی و پزشکی می باشد، لذا تعاریف متعددی از احساس تعلق به مدرسه وجود دارد و توافق چندانی روی مفهوم آن وجود ندارد. تعاریف موجود درباره احساس تعلق به مدرسه به چندین دسته تقسیم می شود که یکی از عمومی ترین دسته ها تعاریف زیست بوم شناسانه با مبتنی بر بعد اجتماعی است. در این رویکرد احساس تعلق به مدرسه به صورت عمومی برای توصیف کیفیت ارتباطات در سطح جامعه و به صورت اختصاصی به عنوان دیدگاه افراد که باعث افزایش پیوند آنها با محیط مدرسه تعریف می گردد (مک نلی[3]، 2002)

به طور کلی مهمترین عناصرتعلق را ارتباط موثر افراد با اعضای جامعه مدرسه، میزان تعلق افراد به اهداف جمعی و میزان دخالت اعضا در فعالیت های اجتماعی می دانند. بر اثر این رویکرد احساس تعلق به مدرسه را می توان شامل کیفیت پیوند محیط مدرسه با گروههای موجود در جامعه قلمداد کرد. در این رویکرد سعی شده است به مدرسه به عنوان بخشی از جامعه نگاه شود که برای شناخت آن می بایست آن را در بافت جامعه مورد بررسی قرار داد. تمرکز این رویکرد روی سلامت دانش آموزان و بازده های یادگیری می باشد. این گروه های کلی شامل: خانواده، کارمندان و دانش آموزان هستند. تمامی این گروه ها می بایست با یکدیگر دارای تعامل باشند که ویژگی مهم آنها ارتباطات اجتماعی فردی و بین فردی و تعامل با یکدیگر است (کارچر، 2003).

البته بر اساس این رویکرد در بین گروههای مورد نظر هم نمی بایست تضاد و اختلافی در مدرسه و سطح جامعه چه به لحاظ قومیتی و فرهنگی و چه اقتصادی باعث کاهش احساس تعلق به مدرسه می شود ( هنریچ[4] و همکاران، 2005). بنابراین با توجه به نکات ذکر شده سیستم حاکم بر مدرسه بایستی به فرهنگ ها، اقلیت های قومی و نژادی احترام بگذارند. دیدگاه مبتنی بر جامعه شناسی با اینکه در جهت سلامت افزایش سلامت در مدرسه طراحی شده است، ولی دارای تاثیرات زیادی بر روی افزایش احساس تعلق به مدرسه می باشد. رویکرد دیگر در تعریف احساس تعلق به مدرسه رویکرد روانشناسانه احساس تعلق به مدرسه است که در آن دانش آموزان احساس کنند خود و دیگر دانش آموزان مورد مراقبت و حمایت از طرف مدرسه هستند ( اسمایت[5]، 2009).

بر اساس این رویکرد هنگامی که دانش آموزان با قوانین سخت گیرانه از طرف مدرسه رو به رو شوند و با اولین خطا در مدرسه تنبیه یا حتی اخراج شوند دارای احساس تعلق کمتری نسبت به دانش آموزانی هستند که در مدارس آسان گیر می باشند ( لد و دینلا[6]، 2009). همچنین تحقیقات نشان دهنده افزایش خشونت، مصرف مواد مخدر، ترک تحصیل و افت تحصیل در این مدارس نسبت به مدارس آسان گیر است (پشت مشهدی و همکاران، 1389).

در تحقیقی که توسط ابوالقاسمی و همکاران صورت گرفت، نتایج نشان داد که بین مدارس هوشمند و عادی در متغیرهای احساس تعلق به مدرسه، انگیزه پیشرفت و پیشرفت تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد و دانش آموزان مدارس هوشمند دارای انگیزه پیشرفت، پیشرفت تحصیلی و احساس تعلق به مدرسه بیشتری نسبت به دانش آموزان مدارس عادی دارند (ابوالقاسمی و همکاران، 1390).

تعریف دیگر با توجه به رویکرد روانشناسانه نسبت به احساس تعلق به مدرسه می باشد که توسط کارچر ( 2008) توصیف شده است و بر مبنای تعریف این دانشمندان احساس تعلق به مدرسه به عنوان اعمالی در نظر گرفته است که باعث سازگار شدن دانش آموز در یک فعالیت یا در مکان خاص می شود که این مکان خاص دارای افراد، موضوعات و محیط های مختلف است. این اعمال باعث افزایش احساس راحتی، خوب بودن و کاهش اضطراب دانش آموزان می شود. بر طبق رویکرد روانشناسانه دیگر احساس تعلق دارای عنصر پایداری است و از پیوند عاطفی میان والدین و کودک سرچشمه می گیرد ( برزونفسکی[7]، 2005). در این رویکرد اولین تعاملات فرد با والدین و اعضای خانواده و به طور اختصاصی پرستار بچه باعث شکل گرفتن مفهومی از این ارتباط و تعاملات میان فردی در شخص می شود که روابط و کیفیت ارتباطات او را در آینده تعیین می کند (کارچر، 2003).


1- Karcher

[2] - Roser

[3] - Mcneely

[4] - Henrich

[5] - Smyth

[6] - Ladd & Dinella

[7]- Berzonsky

فهرست مطالب :

احساس تعلق به مدرسه

گروه اول: پدیدار شناسان

گروه دوم روانشناسان محیطی

احساس تعلق به مدرسه از نظر رویکرد یادگیری دانش آموز محور

مدل افزایش احساس تعلق به مدرسه

1- مدل چک کردن ارتباطات

عناصر اصلی مدل چک کردن ارتباطات

2- مدل ارتباطات رسمی و غیر رسمی در روی پیوستار

رابطه احساس تعلق به مدرسه با سلامت

تاثیرات احساس تعلق به مدرسه

پیامد احساس تعلق به مدرسه

منابع فارسی

مبانی نظری تحقیق اختلال بدشکلی بدن و فراشناخت

۷ بازديد ۰ نظر

مبانی نظری تحقیق اختلال بدشکلی بدن و فراشناخت

مبانی نظری تحقیق اختلال بدشکلی بدن و فراشناخت

دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 64 کیلو بایت
تعداد صفحات 40
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

توضیحات:

مبانی نظری تحقیق اختلال بدشکلی بدن و فراشناخت در 40 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.

فهرست مطالب :

درمان فراشناخت

اختلال بدشکلی بدن و فراشناخت

نظریه و ماهیت درمان فراشناختی

2-20- انواع تغییر فراشناختی

2-21- اثربخشی درمان فراشناختی بر اختلال افسردگی اساسی

2-22- رابطه باورهای فراشناختی با اختلال افسردگی و اضطراب

2-23- درمان فراشناختی بر اضطراب و افسردگی

2-24- پیشینه¬ی پژوهشی

2-24-1- پژوهش¬¬های داخلی

2-24-2- پژوهش¬¬های خارجی

منابع فارسی

بخشی از متن :

درمان فراشناخت

اختلال بدشکلی بدن و فراشناخت

فراشناخت عبارت است از هر نوع دانش یا فرآیند شناختی که در آن ارزیابی یا کنترل شناختی وجود داشته باشد. از یک نظر آن را می­توان به عنوان یک جنبه­ی عمومی از شناخت در نظر گرفت که در تمام فعالیت­های شناختی نقش دارد. نخستین بار آدرین ولز، درمان فراشناختی را معرفی کرد (Flavell 1979).

علت پدید آمدن درمان فراشناختی پر نمودن نقص­های درمان شناختی بود، این روش درمانی از رفتار درمانی شناختی[1] متفاوت است. زیرا به جای این که درمان شامل چالش با افکار و باورها در مورد تروما و یا مواجهه­های مکرر و طولانی مدت با خاطرات مربوط به تروما باشد، شامل ارتباط با افکار به طریقی است که مانع ایجاد مقاومت و یا تحلیل ادراکی پیچیده شود و بتواند راهبردهای تفکر ناسازگار در مورد نگرانی و همچنین نظارت غیر قابل انعطاف بر تهدید را از بین ببرد. نظریه­های شناختی در مورد آن چه که باعث به وجود آمدن الگوهای غیر مفید تفکر می­شوند توضیحات مختصری ارایه کرده­اند وجود باورهای منفی به طور مشخص نمی­توانند درباره­ی الگوی تفکر و پاسخ­های متعاقب آن توضیحی ارایه دهند. آن چه در این جا مورد نیاز است به حساب آوردن عواملی است که تفکر را کنترل کرده و وضعیت ذهن را تغییر می­دهند. این عوامل اساس نظریه­ی فراشناختی است (Wells 2000).

تحقیقات مختلف نشان دادند که بین جنبه­های خاصی از فراشناخت با اختلالات روانشناختی رابطه­ای وجود دارد (Wells 1994). مطالعه­ی Cooper and Osman (2007)، نشان داد که افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن از لحاظ کنترل فکر در مورد بدشکلی ظاهر، باورهای مثبت و منفی درباره­ی نگرانی نسبت به بدشکلی ظاهر، راهبردهای کنترل فراشناختی، رفتارهای ایمنی نسبت به افکار و تصاویر در مورد بدشکلی ظاهر و عینیت دادن به افکار و تصاویر مربوط به بدشکلی ظاهر خود از افراد گروه شاهد، متفاوت می­باشند.

تحقیقاتی که در مورد درمان فراشناختی بر روی اختلالات هیجانی انجام شده­اند عبارتند از مطالعه­ی Wells و همکاران (2012) که با استفاده از مدل فراشناختی بر روی افراد مبتلا به اختلال اختلال وسواسی جبری دریافتند که تمام بیماران در پس آزمون، بهبودی معنی­داری را در علایم اختلال وسواسی جبری نشان دادند که این نتایج در 3 و 6 ماه بعد نیز باقی ماندند.

در مطالعه­ای Ross and Van (2008)، با استفاده از مدل فراشناختی ولز جهت درمان اختلال اختلال وسواسی جبری بر روی گروهی از بیماران ( 6 زن و 6 مرد) و در دامنه ی سنی 21 تا 58 سال دریافتند که در پس آزمون و در 3 و 6 ماه از دوره­ی پیگیری 7 بیمار، علایم کامل بهبودی را نشان دادند. مطالعاتی نیز کاربرد موفقیت آمیز مدل فراشناختی را در درمان اختلال اضطراب منتشر و درمان اختلال استرس پس از سانحه نشان داده­اند.

نظریه و ماهیت درمان فراشناختی[2]

افکار مهم نیستند، اما پاسخ شما به این افکار مهم­اند. همه، افکار منفی دارند و هرکسی گاهی افکار منفی خود را باور می­کند. اما همه دچار اضطراب، افسردگی و ناراحتی هیجانی پایدار و مداوم نمی­شوند. پرسش مهم این است: چه چیزی افکار را کنترل کرده و تعیین می­کند که آیا فرد می­تواند خود را از شر این افکار منفی رها سازد یا این که در دام ناراحتی عمیق و مداوم گرفتار می­شود؟

فرض کنید که فراشناخت­ها مسئول کنترل سالم و ناسالم ذهن هستند. به علاوه، این اثر بر این اصل استوار است که آنچه هیجان­ها و نحوه­ی کنترل آنها را تعیین می­کند، نه «چیستی» افکار فرد (به چه فکر می کند) بلکه چگونگی تفکّر فرد است. تفکر را می­توان به اُرکستر بزرگی تشبیه نمود که نوازندگان و آلات موسیقی زیادی در آن حضور دارند. برای تولید یک پیش درآمد قابل قبول، وجود دفتر نُت و رهبر ارکستر ضروری است. فراشناخت به مثابه­ی دفتر نُت و رهبر پشت تفکر است.

فراشناخت، کاربرد شناخت درباره­ی شناخت است. فراشناخت فراورده­ها[3] و فرایندهای[4] آگاهی را پایش[5] (نظارت)، کنترل و ارزیابی[6] می­کند. برای بسیاری از ما، تجربه­ی ناراحتی هیجانی، گذرا و کوتاه مدت است، چون راه­های مقابله­ی انعطاف­پذیر با عقاید منفی ساخته­ی ذهنمان (مانند افکار و باورها) را آموخته­ایم. رویکرد فراشناختی بر این باور است که افراد به این دلیل در دام ناراحتی هیجانی گرفتار می­شوند که فراشناخت­های آنها به الگوی خاصی از پاسخدهی[7] به تجربه­های درونی[8] منجر می­شود که موجب تداوم هیجان منفی و تقویت باورهای منفی می­شود. این الگو سندرم شناختی-توجهی[9] خوانده می­شود که شامل نگرانی، نشخوار فکری[10]، توجه تثبیت شده[11] و راهبردهای خودتنظیمی[12] یا رفتارهای مقابله­ای ناسازگارانه است. گوشه ای از این الگوی مخرّب را می­توان در پاسخ یکی از بیماران مشاهده کرد. از این بیمار پرسیده شد:

«مهمترین چیزی که در جریان درمان فراشناختی افسردگی آموختی ، چیست؟» او پاسخ داد: «مشکل اصلی من این نیست که افکار منفی درباره­ی خودم دارم، مشکل اصلی نحوه­ی پاسخ­دهی من به این افکار است، دریافتم که عملکرد من مانند ریختن بنزین روی آتش است. من قبلاً متوجه این فرایند نبودم». این بیمار متوجه شد که پاسخ­هایش به افکار منفی خود، ناخواسته به شکل­گیری سبک تفکر ناسازگارانه­ای منجر شده بود که خود انگاره­ی منفی او را تقویت می­کرد.

درمان فراشناختی بر این اصل استوار است که فراشناخت برای درک نحوه­ی عملکرد شناخت و نحوه­ی تولید تجربه­های هشیارانه­ی ما درباره­ی خودمان و جهان اطرافمان بسیار مهم است. فراشناخت چیزهایی را که به آن توجه می­کنیم و نیز اطلاعاتی را که واردهشیاری ما می­شوند، تعیین می­کند. همچنین فراشناخت ارزیابی­های ما را شکل می­دهد و بر انواع راهبردهایی که برای تنظیم افکار و احساساتمان به کار می­بریم، اثر می­گذارد.

فرض بنیادی درمان­های شناختی-رفتاری[13] سنتی مانند نظریه­ی طرحواره­ای[14] بک (بک، 1976-1967) و درمان عقلانی-هیجانی-رفتاری[15] (الیس، 1962 ؛ الیس و هارپر، 1967، 1976) آن است که اختلال یا سوگیری در تفکّر موجب اختلال روانشناختی، می­شود. هر دوی این رویکردها بر نقش محوری باورهای ناکارآمد تأکید می­نمایند. درمان فراشناختی به عنوان یک اصل کلی با این دیدگاه موافق است و همین امر آن را در زمره­ی درمان­های شناختی قرار می­دهد. با این حال، فرق آن با رویکردهای قبلی در توجه به سبک خاص تفکر و انواع باورهایی است که نظریه­های دیگر به عنوان علت اختلال روانشناختی بر آنها تأکید نمی­کنند. سبک تفکر مورد تأکید درمان فراشناختی، تحریف­های شناختی [16]مانند معیارهای مطلق­گرا یا تفکّر سیاه و سفید نیست. سبک مورد توجه درمان فراشناختی، سندرم شناختی-توجه­ی (CAS) است که با درگیری افراطی در تفکر کلامی مداوم و مشغولیت ذهنی به شکل نگرانی و نشخوار فکری مشخص می­شود. این وضعیت با سوگیری توجهی[17] خاص که در آن توجه فرد بر تهدید متمرکز می­شود، همراه است. باورهایی که در درمان فراشناختی حایز اهمیت هستند، شناخت­های معمولی[18] مورد توجه در درمان هایی شناختی-رفتاری و عقلانی-هیجانی- رفتاری، درباره­ی جهان، خود جسمانی[19] و خود اجتماعی نیستند، بلکه باورهای فرد درباره­ی تفکّر (باورهای فراشناختی[20]) هستند (شفیعی سنگ آتش و همکاران، 1391).

رویکرد درمان شناختی-رفتاری سنتی به اختلال روانشناختی بیان می­کند که این رویدادها نیستند که موجب مشکلات روانشناختی می­شوند، بلکه شیوهی تفسیر این رویدادها باعث بروز مشکلات می­شود. درمان شناختی-رفتاری با معانی که افراد به تجربه­های خود نسبت می­دهند، سروکار دارد. این دیدگاه فرض می­نماید که مشکلات روانشناختی نتیجه­ی نگرش­های تحریف شده و نادرست فرد نسبت به خود و جهان است. از این رو درمان شناختی-رفتاری به تغییر محتوای افکار و باور شخص درباره­ی درست بودن این محتوا می­پردازد. در مقابل، درمان فراشناختی با شیوه­ی تفکر افراد سروکار دارد و معتقد است که مشکلات افراد، محصول سبک تفکر انعطاف ناپذیر و تکراری در واکنش به افکار، احساسات و باورهای منفی است. این رویکرد درمانی بر تغییر این سبک پردازشی غیرمفید تأکید می­کند. رویکرد فراشناختی تأکید می­نماید که هرگونه چالش با موضوعات شناختی (محتوا)، به طور انحصاری در سطح فراشناختی رخ می­دهد. برای مثال اگر بیمار افسرده­ای را که معتقد است «من بی­ارزش هستم» در نظر بگیریم، درمانگر شناختی-رفتاری با طرح این سؤال که «چه شواهدی برای این طرز فکرتان دارید؟» به مبارزه با این مسأله می­پردازد. در مقابل، درمانگر فراشناختی می­پرسد: «در ارزیابی میزان ارزشمندی خود، چه نمره­ای به خودتان می­دهید»

هر دو رویکرد شناختی-رفتاری و درمان فراشناختی تأکید می­نمایند که محتوای باورها و افکار، نوع اختلال تجربه شده را تعیین می­کنند. افکار مربوط به خطر موجب اضطراب می­شوند و افکار مربوط به فقدان و بی­ارزش شمردن خود، به احساس غمگینی منجر می­شوند.


[1] . Cognitive Behavior Therapy (CBT)

[2] . Metacognitive Therapy

[3] . products

[4] . process

[5] . monitor

[6] . appraise

[7] . responding

[8] . inner experiences

[9] . cognitive attentional syndrome (CAS)

[10] . rumination

[11] . fixated attention

[12] . self-regulatory strategies

[13] . cognitive-beavioural therapy

[14] . schema theory

[15] . rational-emotive behavior therapy

[16] . cognitive distorstions

[17] . attentional bias

[18] . ordinary cognitions

[19] . physical self

[20] . metacognitive beliefs