پیشینه و مبانی نظری تحقیق تعهد زناشویی و صمیمیت زناشویی
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 127 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 104 |
دریافت فایل
توضیحات :
پیشینه و مبانی نظری تحقیق تعهد زناشویی و صمیمیت زناشویی در 104 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
فهرست مطالب :
مقدمه
2-1 قسمت اول: تعهد زناشویی
2-1-1 ماهیت و مفهوم تعهد زناشویی
2-1-2 ابعاد تعهد زناشویی
2-1-2-1 تعهد شخصی
2-1-2-2 تعهد اخلاقی
2-1-2-3 تعهد ساختاری
2-1-3 عوامل مؤثر بر تعهد زناشویی
2-1-4 نظریهها و مدلهای مرتبط با تعهد زناشویی
2-1-4-1 نظریهها و مدلهای خاص مرتبط با تعهد زناشویی
جدول (2-2): انواع عشق بر اساس ترکیب مؤلفههای عشق استرنبرگ
2-1-4-1-2 مدل سرمایهگذاری رسبالت
2-1-4-2 نظریهها و مدلهای عام مرتبط با تعهد زناشویی
2-2 قسمت دوم: صمیمیت زناشویی
2-2-2 مؤلفه¬های صمیمیت
2-2-6 هفت مرحله صمیمیت
2-2-7 عوامل مؤثر بر صمیمیت
2-3 قسمت سوم: نگرشها و انتظارات جنسی
2-3-1 تاریخچه نگرش نسبت به تمایلات و رفتارهای جنسی انسان
2-3-2 نظریات روان¬شناسان و روان¬پزشکان مشهور در مورد انگیزه جنسی انسان
2-3-3 عوامل روانی جنسی
2-3-4 انتظارات زناشویی
2-3-6 انتظارات غیرواقعبینانه، انتظارات واقعبینانه
2-3-7 تأثیر انتظارات مثبت در زندگی زناشویی
2-3-8 انتظارات مثبت زناشویی و عملکرد روابط
2-3-9 شرایط تأیید انتظارات
2-3-10 اسنادهای مثبت و منفی
2-3-11 نگرشهای زناشویی
2-3-12 عوامل موثر بر نگرشهای زناشویی
2-3-13 تعریف آموزش جنسی
2-3-14 عوامل موثر بر رفتار جنسی
2-3-15 مفهوم تربیت جنسی
2-3-16 اهداف تربیت جنسی
2-4 قسمت چهارم: پیشینهی پژوهش
2-4-1 پژوهشهای مرتبط با تعهد زناشویی در خارج از کشور
2-4-2 پژوهشهای مرتبط با صمیمیت زناشویی در خارج کشور
2-4-3 پژوهشهای مرتبط با نگرشها و انتظارات جنسی در خارج کشور
2-4-4 پژوهشهای مرتبط با تعهد زناشویی در داخل کشور
2-4-5 پژوهشهای مرتبط با صمیمیت زناشویی داخل کشور
2-4-6 پژوهشهای مرتبط با نگرشها و انتظارات جنسی زوجین در داخل کشور
2-5 نتیجهگیری فصل دوم
منابع فارسی
منابع غیرفارسی
بخشی از متن :
مقدمه
در این فصل مباحث نظری مربوط به تعهد زناشویی، ابعاد تعهد زناشویی، نظریههای مرتبط با تعهد زناشویی، صمیمیت زناشویی، ابعاد صمیمت زناشویی، مراحل صمیمت، نظریهها و مدلهای مرتبط با صمیمت زناشویی، تاریخچه نگرش نسبت به تمایلات و رفتارهای جنسی انسان، انتظارات زناشویی، نظریههای مرتبط با انتظارات زناشویی، آموزش و تربیت جنسی و سپس تحقیقات مرتبط با موضوع پژوهش ارائه میشود.
2-1 قسمت اول: تعهد زناشویی
2-1-1 ماهیت و مفهوم تعهد زناشویی
مفهوم «تعهد زناشویی» که در گذشته گاهی به عنوان یک موضوع جالب مطرح بود، اخیراً در همه حوزههای مطالعاتی خانواده و ازدواج، توجه زیادی به آن معطوف گردیده است. فقدان تعاریف دقیق، مقیاسها و روشهای ارزیابی شفاف و مدلهای نظری جامع، پراکندگی در برداشت و ادراک از مفهوم تعهد در ازدواج را موجب شده است. براین اساس، نه تنها تعداد مطالعاتی که مستقیماً در ارتباط با تعهد زناشویی و ابعاد آن میباشد، به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته، بلکه در اغلب مطالعاتی که تأکید اصلی آنها بر تعهد زناشویی نبوده نیز به عنوان یک متغیر مهم در حفظ و تداوم زندگی زناشویی مد نظر قرار گرفته است. هارمون (2005)، آماتو (2004) معتقد است که تعهد زناشویی به این معنی است که زوجین تا چه حد برای روابط زناشویی خود ارزش قائل هستند و چه قدر برای حفظ و تداوم ازدواجشان انگیزه دارند. تعهد معنایش این است که فرد همسرش را دوست میدارد، به او وفادار است و از همسر دیگری به هر شکل و شمایل که باشد، اجتناب میکند (کلارک، ترجمه قراچهداغی، 1388). به طور کلی، مطالعات پیرامون مفهوم تعهد در ازدواج از دهه 1990 آغاز شد و پژوهشگران از طریق ارائه مدلها و نظریههای مختلف، به مفهوم سازی و تبیین آن پرداختند.
قدیمیترین مدل تعهد زناشویی توسط رسبالت[1] (1980) تحت عنوان «مدل سرمایه گذاری[2]» مطرح شد. مطابق با این مدل، تعهد زوجین نسبت به یکدیگر به سه فاکتور به هم مرتبط بستگی دارد. این فاکتورها عبارتند از: رضایت از رابطه زناشویی، سرمایهگذاری در رابطه زناشویی و جایگزینهای رابطه زناشویی. به عبارت دیگر، رسبالت معتقد است که یک همسر زمانی به ازدواج خود متعهد خواهد بود که از شریکش راضی باشد، در رابطه اش سرمایه گذاریهای زیادی انجام داده باشد و جایگزینهای مناسب دیگری در اختیار نداشته باشد.
مک دونالد[3] (1981) با ارائه مدل دیگری از تعهد زناشویی، آن را به دو نوع، تعهد نسبت به ازدواج و تعهد نسبت به همسر تقسیم نمود. تعهد نسبت به ازدواج، تعهد به رابطه زناشویی است، درون یک نهاد مقدس که بر اعتقادات و اصول اخلاقی مبتنی میباشد. تعهد نسبت به همسر، تعهد به یک فرد خاص به عنوان شریک رابطه زناشویی است که این نوع تعهد بر فداکاری و از خود گذشتگی شخصی مبتنی میباشد.
کوئین[4] (1982) از طریق مصاحبههای طولانی مدتی که با صدها زوج انجام داد، توانست یک مدل سه وجهی از تعهد زناشویی ارائه نماید که عبارتند از: ضمانت (قول دادن به همسر)، فداکاری (ازخودگذشتگی برای همسر) و وابستگی (احساس اجباربرای تدوام رابطه).
استرنبرگ (1984، 1986، 1988، 1997) نظریه مثلث عشق[5] را ارائه نمود. مطابق با این نظریه، تعهد زناشویی به عنوان یکی از مؤلفههای سه گانه عشق، در رأس سمت راست مثلث مطرح شده است و به تصمیمگیری زوجین در مورد اقامت کردن و در کنار همدیگر بودن اشاره دارد که در شکل کوتاه مدت، رابطه با یک شریک معین و در شکل بلند مدت، عاملی برای حفظ تداوم و بقای روابط عاشقانه میباشد (به نقل از قمرانی و عباسی مولید، 1387). اسونسون و تراهاگ[6] (1985) بیان داشتند که برای تداوم زندگی زناشویی دو نوع تعهد لازم است: تعهد ذاتی و تعهد ابزاری. تعهد ذاتی یا شخصی به عوامل درونی تداوم بخش در رابطه زناشویی اطلاق میشود، در حالی که تعهد ابزاری به عوامل و فاکتورهای بیرونی که باعث تداوم ازدواج میشوند، اشاره دارد.
گالتز و لارسون[7] (1989) از طریق تحلیل فاکتورهای تأثیر گذار برتعهد زناشویی، دو نوع تعهد را شناسایی و مطرح کردند. اولین نوع تعهد، تعهد شخصی است که به دلیل وجود جذابیت رابطه و همسر به تداوم رابطه مشترک کمک میکند و دومین نوع تعهد، تعهد ساختاری است که بدون توجه به عوامل شخصی ودرونی بلکه به دلایل بیرونی و فرا فردی باعث تداوم ازدواج میشود. آرتیگا[8] (1991) از نتایج بدست آمده طی بررسیهای سالهای آغازین ازدواج استفاده نمود و توانست با تحلیل این نتایج، سه نوع تعهد را در روابط زناشویی شناسایی نماید. این سه نوع تعهد تحت عناوین، تعهد بین فردی (عشق و علاقه به تداوم رابطه)، تعهد شخصی (اعتقادات و تقیدات اخلاقی به حفظ رابطه) و تعهد اجتماعی (محدودیتها و موانع موجود برای ترک رابطه) مطرح شده است (به نقل از استرچمن و گابل[9]، 2006).
جانسون[10] (1973، 1982، 1991، 1999) مدل جامعی را ارائه نمود که در آن تعهد زناشویی به صورت سه نوع مستقل، تعهد شخصی، تعهد اخلاقی و تعهد ساختاری مطرح شده است. تعهد شخصی به معنی علاقه و تمایل فرد برای تداوم رابطه زناشویی است. تعهد اخلاقی بیانگر وفاداری اخلاقی فرد به تداوم رابطه است وتعهد ساختاری نیز به موانع و محدودیتهای موجود در ترک یک رابطه و احساس اجبار به تداوم آن رابطه اشاره دارد.
استنلی و مارکمن[11] (1992) در یک تلاش جهت توسعه یک مدل معتبر از تعهد زناشویی، آن را مشتمل بر دو مؤلفه دانستند: از خود گذشتگی و فداکاری برای همسر و ناتوانی در ترک رابطه زناشویی. کایزر[12] (1993) نیز در یک پژوهش، تعهد زناشویی را به دو نوع تعهد نسبت به همسر و تعهد نهادی تقسیم نمود. مطابق با این مدل، تعهد نسبت به همسر باعث میشود که فرد در ازدواجش، سطح بالایی از عشق و رضایت را حفظ نماید، در حالیکه تعهد نهادی بیانگر این است که فرد علی رغم بی علاقگی به همسر، وانمود میکند که همسرش را دوست دارد و صرفاً به دلایل دیگری به ازدواجش متعهد است.
کاسلو و رابینسون[13] (1996) نیز مشابه با برخی از محققان، تعهد زناشویی را به دو نوع، تعهد نهادی و تعهد فداکاری شخصی تقسیم نمودند. لیدون و کولیجیو[14] (1997) در یک بررسی برای مفهوم سازی تعهد زناشویی، دو نوع تعهد را مطرح کردند: تعهد مشتاق و تعهد اخلاقی. تعهد مشتاق اینگونه تعریف شده است: علاقه و اشتیاق به حفظ رابطه زناشویی، لذت بردن از رابطه، احساس آرامش در زندگی مشترک و پذیرش مسئولیت برای حفظ و تداوم آن. همچنین، تعهد اخلاقی نیز در مدل آنها به این صورت تعریف شده است: مجموعهای از اعتقادات و ارزشهای شخصی که به تبعیت از آنها فرد خود را ملزم میداند تا به همسر و ازدواجش پایبند بماند که احساساتی پیرامون دلبستگی، وفاداری و وظیفهشناسی را شامل میشود (به نقل از استرچمن و گابل، 2006).
آدامز و جونز (1997) در یک تلاش برای ارائه یک مدل جامع از تعهد زناشویی، کلیه مدلهای موجود را مورد مطالعه قرار دادند. مدل پیشنهادی آنها توانست در آن زمان کلیه مدلهای موجود را تحت پوشش قرار دهد. مطابق با این مدل، تعهد زناشویی مشتمل بر سه بعد: تعهد نسبت به همسر (جاذبه زناشویی)، تعهد نسبت به ازدواج (التزام اخلاقی) و محدودیت اجتماعی (احساس به دام افتادگی) است. تعهد نسبت به همسر شامل عشق، رضایت، فداکاری و سرسپردگی میباشد. تعهد نسبت به ازدواج به مسئولیتپذیری زوجین برای حفظ ازدواج و احترام به آن گفته میشود. محدودیت اجتماعی نیز به پیامدهای عاطفی، مالی و اجتماعی خاتمه دادن به روابط زناشویی اشاره دارد.
استرچمن و گابل (2006) با تحلیل و بررسی مدلهای مختلف تعهد زناشویی، توانستند مدل جدیدی از تعهد زناشویی ارائه کنند. آنها در پژوهش خود دو نوع تعهد را در روابط زناشویی شناسایی و پیشنهاد کردند: تعهد گرایش (نزدیکی) و تعهد اجتناب (دوری). تعهد گرایش بیانگر علاقه و تمایل فرد به حفظ و تداوم رابطه زناشویی است، در حالیکه تعهد اجتناب به تمایل فرد برای اجتناب از فسخ رابطه مشترک اشاره دارد.
به عبارت ساده تر، تعهد گرایش به امتیازات و پاداشهای رابطه زناشویی در حال حاضر و آینده مربوط است. ولی تعهد اجتناب به پیامدهای منفی طلاق و هزینهها و تبعات بعدی ترک رابطه زناشویی اشاره میکند که هردو نوع تعهد مذکور با کیفیت متفاوت باعث حفظ و تداوم رابطه زناشویی زوجین میشوند. نگاهی گذرا به مدلهای مذکور، روشن میسازد که اکثریت این مدلها با یکدیگر همپوشی دارند و این مسأله توسط بسیاری از محققان در پژوهشهای مختلف مطرح شده است (آدامز و جونز، 1997، 1999؛ جونز، 2004؛ استرچمن و گابل، 2006؛ رادس، استنلی و مارکمن[15]، 2008).
به طور کلی میتوان گفت، حیطه تعهد زناشویی در حال حاضر با فقدان یک دیدگاه نظری جامع و منسجم روبروست و همچنان تلاش برای یکپارچه سازی مدلهای موجود و ارائه یک مدل جدیدتر ادامه دارد (آماتو، 2008).
2-1-2 ابعاد تعهد زناشویی
همانطور که قبلاً عنوان شد اکثر مدلهای موجود پیرامون تعهد زناشویی با یکدیگر همپوشی زیادی دارند. در حالیکه برخی از مدلها، یک نوع تعهد زناشویی را مطرح کردند که آن تحت تأثیر چندین فاکتور قرار دارد، مدلهای دیگر، انواع متفاوتی از تعهد زناشویی را ارائه و تبیین نموده اند (آماتو، 2008). اگر چه تاکنون در پژوهشهای مختلف، انواع تعهد زناشویی با اسامی، مولفهها، ابعاد و طبقه بندیهای متفاوتی مطرح شدهاند ولی همه آنها در این عقیده اشتراک نظر دارند که تعهد زناشویی یک انگیزه برای ثبات و تداوم رابطه زناشویی است، به ویژه که این انگیزه ریشه دارد در احساساتی که فرد علاقمند است که به ازدواجش متعهد و وفادار بماند، یا مجبور است و یا نیاز دارد که به رابطه اش ادامه دهد (هارمون، 2005).
2-1-2-1 تعهد شخصی
اولین بعد تعهد زناشویی، تعهد شخصی است که تحت عناوین مختلف از جمله: تعهد جاذبه (لوینگر، 1979)، تعهد عاطفی (نای و همکاران[16]، 1973)، تعهد نسبت به همسر (آدامز و جونز، 1997)، تعهد مشتاق (لیدون و کولیجیو، 1997)، سطح رضایتمندی (رسبالت، 1986)، تعهد شخصی (جانسون، 1999) و تعهد گرایش (استرچمن و گابل، 2006)، توسط محققان مختلف ارائه و تبیین شده است. تعهد شخصی به معنی علاقه و تمایل فرد برای تداوم رابطه زناشویی است که مبتنی بر جاذبه و رضایت زناشویی است (جانسون، 1999).
لیدون و کولیجیو (1997) با ارائه مفهوم «تعهد مشتاق» این بعد را اینگونه تعریف نمودند: علاقه و اشتیاق به حفظ رابطه زناشویی، لذت بردن از رابطه، احساس آرامش در زندگی مشترک و پذیرش مسئولیت برای حفظ و تداوم آن. آدامز و جونز (1997، 1999) مفاهیمی از قبیل: عشق، رضایت، فداکاری و سرسپردگی رابه عنوان مؤلفههای تعهد شخصی ارائه کردند.
تعهد شخصی تحت تأثیر سه مؤلفه قرار دارد: 1- جذابیت همسر (عشق و علاقه به همسر)،
2- جذابیت رابطه زناشویی (علاقه و رضایت از رابطه زناشویی)، 3- هویت زناشویی (میزان و درجهای که مشارکت یک شریک در رابطه زناشویی به عنوان خود پنداره شخصی وی در نظر گرفته میشود) (جانسون و همکاران، 1999).
اگر چه دو مؤلفه جذابیت همسر و جذابیت رابطه تحت شرایط زیادی با یکدیگر همبستگی و همپوشی دارند ولی آشکارا این دو متغیر پدیده واحد و یکسانی نیستند. به عنوان مثال، اگر همسری از رابطه زناشویی سرد و خشن خود ناراضی باشد اما هنوز نسبت به شوهرش احساسات قوی عاشقانه دارد، خودش را متقاعد کرده است که این مشکلات برای وی مسأله مهم و دشواری نیست بلکه برای وی قابل تحمل است (هین اوم[17]، 2003). علاوه بر این، جذابیت رابطه زناشویی میتواند به عنوان یک کارکرد مستقل در نظر گرفته شود که تحت تأثیر اقدامات هر دو زوج است یا میتواند عمدتاً به اقدامات یکی از زوجین نسبت داده شود. (هارمون، 2005).
در رابطه با هویت زناشویی نیز نتایج تحقیقات نشان میدهند که این مفهوم در سالهای اولیه ازدواج شکل میگیرد وقتی که تعهد شخصی، زوجین را نسبت به یکدیگر علاقمند و متعهد میسازد (گانتر و اوکلاهما[18]، 2004).
[1]- Rusbult
[2]- Investment Model
[3]- Mc donald
[4]- Quinn
[5]- Triangular Theory of Love
[6]- Swensen & Trahaug
[7]- Golts & Larson
[8]- Artega
[9]- Strachman & Gable
[10]- Johnson
[11]- Stanely & Markman
[12]- Kayser
[13]- Kaslow & Rabinson
[14]- Lydon & Kollejio
[15]- Rhoads Stanely & Markman
[16]- Nye et al
[17]- Hyn um
[18]- Gunter & Oklahoma