مبانی نظری و پیشینه پژوهشی ارزیابی از عملکرد معلمان (فصل دوم)
مبانینظریوپیشینهپژوهشیارزیابیازعملکردمعلمان(فصلدوم) مبانی نظری و پیشینه پژوهشی ارزیابی از عملکرد معلمان (فصل دوم) دانلودمقالهرایگان-------
مبانی نظری و پیشینه پژوهشی ارزیابی از عملکرد معلمان (فصل دوم)
فرمت فایل دانلودی: .zipفرمت فایل اصلی: doc
تعداد صفحات: 66
حجم فایل: 107
قیمت: 101360 تومان
بخشی از متن:
مبانی نظری و پیشینه پژوهشی ارزیابی از عملکرد معلمان (فصل دوم)
دسته بندی: ورد
نوع فایل: word(doc) (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات: 66 صفحه
قسمتی از متن فایل:
1-مبانی نظری تحقیق
2-1-1-مبانی نظری ارزیابی عملکرد
آموزش و پرورش، به عنوان سازمانی در حال تغییر که تحت تاثیرشدید تحولات اجتماعی سایر سازمانها قرار میگیرند، خود نیز به وجود آورنده تغییراست. از این رو میبایست همواره هدفها و عملکرد خود را مورد ارزیابی قرار داده واز این طریق ضمن اینکه خود را با تحولات، هماهنگ میکند، فرصتهای بهتری نیز پیدامیکند تا تغییرات اساسی را بوجود آورد. در این میان ارزشیابی عملکرد کارکنانآموزشی، از اهمیت ویژهای برخوردار است. مدیران به عنوان ایفاگر نقش رهبری درمراکز آموزشی از جایگاه والایی در نظام آموزشی برخوردارند. مدیران وظیفه هماهنگکنندهاجزاء موجود در محیط آموزشی را بر عهده دارند. از آنجائیکه دستاورد فرایند مدیریتدر سازمانهای آموزشی و بخصوص آموزش و پرورش تربیت انسان است، لذا مدیریت در نظامآموزشی به نسبت پیچیدگی انسان از پیچیدگی زیادی برخوردار است. در عین حال دبیرانوظیفه خطیر تعلیم و تربیت فراگیران را در سازمان آموزشی بر عهده دارند و کیفیتعملکرد دبیران بطور مستقیم بر کیفیت آموزش فراگیران تاثیرگذار است. از اینرومدیران و دبیران بهعنوان کادر فعال در مراکز آموزشی بهترین افرادی هستند که میتواندر خصوص اجرای سیستمهای موجود در نظام آموزش و پرورش و از جمله انواع ارزشیابیهااز ایشان نظرخواهی نمود. از سوی دیگر گرایشهای جدید در تعلیم و تربیت علاوهبرانتقال علم و دانش، رسالتهای مهم دیگری را نیز برای مدارس تعیین کردهاند.انضباط درونی، احساس مسئولیت فردی و گروهی، مهارتهای زندگی و اجتماعی، مهارتهایحل مساله، مهارتهای فراشناختی و تفکر سطح بالا و ایجاد و گسترش عدالت اجتماعی درکلاس درس، توسعه روابط عاطفی در بین شاگردان و تقویت جنبههای اخلاقی آنان از آنجملهاند. از اینرو نقش معلمان امروز نقشی حساس و کلیدی است. معلمانی با تجربه ومجرب با اخاذ روشهای بهتر تدریس و تازههای علوم میتوانند دانشآموزان را مجذوبخود ساخته و کارآیی آموزش را ارتقاء دهند(میرکمالی، 1373) و در راستای ماموریتتازهای که برای آموزش و پرورش تعیین شده حرکت نمایند. فیلیپ موون[1]در سال 1998، اصطلاح« ارزیابی عملکرد» را به معنای عام به کار برد. مطابقتعریف وی، سیستم ارزیابی عملکرد به بیان ساده عبارت است از: نظام یا سیستم قابلاعتمادی برای بازنگری دورهای عملکرد شخص. این تعریف به کار مصاحبه اشاره نمیکند.همچنین تعیین اهداف، اندازهگیری نیازهای آموزشی، ارتقا، بازنگری انتظارات مربوطبه پیشرفت شغلی را نیز در بر نمیگیرد. لذا ارزشیابی از عملکرد معلم به عنوان یکیاز عوامل تعیینکننده حرکت به سوی این ماموریتهای جدید اهمیت مییابد. امروزه دربین دست اندرکاران تعلیم و تربیت کمتر کسی یافت میشود که به ضرورت اجرای ارزشیابیاز کار معلم در آموزش و پرورش ایمان نداشته باشد. اما آنچه امروزه به عنوان یکمشکل حل نشده، سیستمهای آموزشی را با مشکل مواجه کرده، این است که ارزشیابی چگونهانجام شود تا نتیجه مطلوب بدست آید. بر این اساس در این فصل ضمن بیان ماهیتارزشیابی عملکرد، مبانی نظری آنرا از دید پژوهشگران داخلی و خارجی مورد بررسیقرار داده و پیشینه پژوهشهای انجام شده در این حوزه را مرور خواهیم نمود.
ارزیابی عملکرد در تسهیل اثربخشی سازمانی یک وظیفه مهم مدیریتمنابع انسانی تلقی می شود. در سالهای اخیر به نقش ارزشیابی عملکرد توجه زیادیمعطوف شده است. به عقیده صاحبنظران یک سیستم اثربخش ارزشیابی عملکرد می تواندانبوهی از مزیت ها را برای سازمان ها و کارکنان آنها ارزانی دارد. لانجنکر ونیکودیم[2](1996)، بیان کرده اند که سیستم ارزشیابی عملکرد؛ الف) بازخورد عملکردی مشخصی رابرای بهبود عملکرد کارکنان فراهم می آورد، ب) الزامات کارآموزی کارمند را معین میکندج) زمینه توسعه کارکنان را فراهم و تسهیل می کند، د) بین نتیجه گیری پرسنلی وعملکرد ارتباط نزدیکی برقرار می نماید و هـ) انگیزش و بهره وری کارکنان را افزایشمی دهد. همچنین رابرتس و پاولاک[3](1996) معتقدندکه؛ ارزشیابی عملکرد برای مقاصد متعدد سرپرستی و توسعه ای ازجمله، الف) برای ارزشیابی عملکرد فردی بر حسب نیازهای سازمانی، ب) پیش بینیبازخورد به کارکنان در جهت اصلاح یا تقویت رفتار آنها و ج) تخصیص پاداش و ارتقایشغلی افراد، مورد استفاده قرار می گیرد.
در عین حال، امروزه بسیاری از نظام های منابع انسانی و مدیریتمعمول، مناسب به نظر نمی رسند و الگوهای قدیمی ناکارآمد تلقی می شوند. طی دههاخیر، بسیاری از سازمانها دریافته اند که در عمل فاقد نظام ارزشیابی عملکردی کهبتوان از طریق آن اولویت ها و اهداف خود را به کارکنان انتقال داد و بهسازی آنهارا پیگرفت، هستند. انسان به دلیل گستردگی حیطه های شناختی و استفاده از ابزار هایمختلفی نظیر احساس، مشاهده، ادراک، تجربه و قدرت تعلق و تفکر در موضوعات مختلف بهویژهدر ارزیابی و تفسیر رفتار و عملکرد کارکنان حساس بوده و مجموعه این عوامل کار دستیابیمدیران به ارزیابی عملکرد موثر را تحت الشعاع قرار داده است(استردویک[4]،2005).
2-1-1-1- تعاریف مفاهیم مرتبط
استفاده از واژه عملکرد[5]از حدود سال 1500 میلادی به بعد متداول شد. این کلمه به معنای تحقق یک امریا چیزی است که قبلا تحقق یافته است. میتوان گفت که کلمه عملکرد، بهمعنایی که اکنون فهمیده و درک می-شود، اولین بار در سال 1709 میلادی، تعریف شد. هانابوس[6]هم تاکید میکند که عملکرد عبارت است از: «انجام دادن هر کار به طریقی مشخصبا تعیین هدفی معین برای آن». برخی دیگر بر این باورند که عملکرد عبارت است از:نتایج مرتبط بر فعالیتهایی که سازمان انجام میدهد. این نظر یا تعریف رامیتوان به عده زیادی از نویسندگان منتسب کرد که ترجیح دادهاند عملکرد را با بهکارگیری شاخصهایی مانند میزان سود، درآمد حاصل از سرمایهگذاری، سود خالص یادرآمد حاصل از فروش، اندازهگیری کنند. از این رهگذر میتوان گفت که عملکرد مترادفشایستگی و کارایی است. از نظر بایرز و رو[7]،عملکرد به درجه انجام وظایفی که شغل یک کارمند را تکمیل می کند اشاره دارد و نشانمی دهد که چگونه یک کارمند الزامات یک شغل را به انجام می رساند. دیگر تعاریفارائه شده از عملکرد عبارتند از : نتیجه یک عمل است، مقایسه نتایج با چند الگو یاشاخص انتخابشده میباشد، نتایج مقایسه با انتظارات است و نیل به دستاوردها توسطفرد، تیم یا سازمان میباشد(بایرز و رو، 2008).
ارزشیابی کارکنان در سازمانها دارای دو مفهوم زیر میباشد. سنجش واندازه گیری کار و نتیجه بدست آمده از کار با مقیاس و شاخصهای کمی و کیفی بطوردقیق سنجش میزان تلاش و حدود موفقیت کارمند در اجرای وظایف شغلی و تکالیف رفتارمورد انتظار. ارزشیابی به یک فرایند نظامدار برای جمعآوری، تحلیل و تفسیراطلاعات گفته میشود به این منظور که تعیین شود اهداف مورد نظر تحقق یافتهاند یادر حال تحقق یافتن هستند و به چه میزانی(سیف، 1387).
مطلع ساختن افراد در مورد عملکردشان و کمک به آنها در بهبودوضعیت خودشان فرایندی است که از اوان کودکی آغاز میگردد. در ابتدا والدین و دیگرافراد وابسته با پاداش دادان و تنبیه کودکان در مقابل کردارهایشان، برای آنانبازتاب عمل را فراهم میآوردند. کودکان به سرعت یاد میگیرند که اجرای رفتارهایمناسب یا به پاداش یا به ممانعت از عواقب منفی منجر میگردد. به همین ترتیبرفتارهای نامناسب احتمالا به تنبیه منجر میشود. هنگام ورود به مدرسه، افراد درمعرض اولین سیستمهای ارزیابی رسمی خود، امتحاناتی و کارتهای گزارش، قرار میگیرند.از آن پس، معلمان، مربیان، همسالان و بالاخره راهنمایان تحصیلی افراد را با جریانمداوم بازتاب در مورد عملکردشان آماده میسازند. به روند تامین اطلاعات مربوط بهاجرای کار افراد، به عنوان ارزیابی عملکرد مراجعه میگردد. ارزیابی عملکرد فرایندرسمی فراهم آوردن بازتاب تشخیصی برای کارکنان در مورد اجرای کار(اطلاعات منفی ومثبت در مورد نتایج) است(اسفندیار، 1391).
صاحبنظران علم مدیریت، تعاریف گوناگونی از ارزشیابی عملکردارائه نمودهاند که به ذکر بعضی از آنها میپردازیم :
-ارزیابی عملکرد کنونی یا گذشته یکی از کارکنان بر مبنایمعیارهای سازمان(دسلر[9]،1378).
-ارزیابی عملکرد، فرایندی است که به وسیله آن کار کارکنان درفواصل معین و بهطور رسمی، مورد بررسی و سنجش قرار میگیرند. شناخت کارکنان قوی و اعطای پاداش بهآنها و از این طریق، ایجاد انگیزه برای بهبود عملکرد آنان و سایر کارکنان از جملهعلل اصلی ارزیابی عملکرد است(سعادت، 1379).
-ارزیابی شایستگی کارکنان عبارت است از؛ سنجش سیستماتیک و منظمکار افراد در رابطه با نحوه انجام وظیفه آنها جهت رشد و بهبود(میرسپاسی، 1371).
- داگلاس مک گریگور[10] ازمتقدمین مدیریت، معتقد است؛ که برنامههای ارزیابی عملکرد برای برآورده ساختن سهنیاز، طراحی و به کارگرفته میشوند:
1) این برنامه ها، سازوکاری را جهت تصمیمگیری در زمینه حقوقو دستمزد، پاداش، ارتقا، جابجایی و تنزل رتبه و انفصال از خدمت فراهم میکنند؛
2) این برنامهه ا سازوکاری را برای آگاهی دادن به کارکنان درخصوص چگونگی کسب رفتار، نگرش، مهارت و دانش مرتبط با شغل فراهم میکنند؛
3) این برنامه ها بهعنوان سازوکاری برای مربیگری و مشاوره بهکارکنان تلقی میشوند(کری[11]، 2000).
2-2-1-1-1-تعریف مفهومعملکرد
2-2-1-1-2-تعریف مفهوم ارزشیابی
2-2-1-1-3-تعریف مفهوم ارزشیابی عملکرد
فیلیپ موون[8]در سال 1998، اصطلاح«ارزیابی عملکرد» را به معنای عام به کار برد. مطابق تعریف وی،سیستم ارزیابی عملکرد به بیان ساده عبارت است از: نظام یا سیستم قابل اعتمادی برایبازنگری دورهای عملکرد شخص. این تعریف به کار مصاحبه اشاره نمیکند.همچنین تعیین اهداف، اندازهگیری نیازهای آموزشی، ارتقا، بازنگری انتظارات مربوطبه پیشرفت شغلی را نیز در بر نمیگیرد.
ارزیابی عملکرد عبارتاست از؛ تعیین درجه کفایت و لیاقت کارکنان از لحاظ انجام وظایف محوله و قبولمسئولیتها در سازمان که این ارزیابی باید به طور عینی و سیستماتیک انجامپذیرد(بزاز جزایری، 1378). فرایند ارائه اطلاعات به افراد در رابطه با عملکرد کاریآنها را ارزیابی عملکرد می گویند(سنگر، 1998). ارزشیابی عملکرد عبارت است از؛فرایند علمی، منطقی و منظم قضاوت کردن در مورد ارزش کار افراد از بعد کمی و کیفیدر فاصله زمانی معین، طبق ملاکهای عینی و قابل قبول به منظور فراهم کردن مقدماتلازم برای تحقق هدفهای سازمانی در رشد شخصیتی و حرفهای کارمند از طریق شناختنقاط قوت و ضعف او. فرایند سنجش و اندازهگیری عملکرد شاغل در دوره ای مشخص، بهگونهای که انتظارات و شاخصهای مورد قضاوت برای ارزیابی شونده شفاف و مشخص و بهاو ابلاغ شده باشد، ارزیابی عملکرد اطلاق میشود(طبرسا، خائف، 1377).
انجمنامریکایی ACAS در سال 1997میلادی، ارزیابیعملکرد را این گونه تعریف کرد: ارزیابی عملکرد یکی از راههای دادن بازخورد عملکردیا انتظارات موجود از نیروی کار به آنها است. سیستم ارزیابی به شیوهای منظم،عملکرد نیروی کار، توانمندیها و نیازمندیهای فزاینده آنها را ثبت و اندازهگیری میکند. بهعلاوه، ارزیابیفرصت مناسبی برای به دست آوردن نگرشی فراگیر درباره ی حجم کار و مشکلات آن است. همچنینفرصتی برای بازنگری در اموری است که در خلال دوره ارزیابی گذشته تحقق یافتهاند ونیز فرصتی است برای تثبیت و تعیین اهداف مرحله آینده .اینتعریف به صورت واضح نشان میدهد که نیروی کار بازخورد عملکرد قبلی خود را به دستمیآورد. با این حال، نشان میدهد که سیستم ارزیابی عملکرد، فرصتی است برایارزیابی با صدور حکم درباره جوانب مختلف عملکرد نیروی کار برای شناخت روش عملکردوی در گذشته و همچنین با آیندهنگریبرای تعیین اهداف آتی .اما فلاچر و ویلیامزدر تعریف خود ارزیابی عملکرد، از این هم فراتر رفتند و بیان کردند که ارزیابیعملکرد افراد، فقط چیزی نیست که در ارزیابی عملکرد هر فرد به آن میپردازیم. آنانبر این باور بودند که دو کار یا دو نقش متناقض وجود دارد که متضمن کار ارزیابی استکه عبارتند از: نقش قاضی و نقش یاریگر. این دو پژوهشگر در توضیح این دو نقش متناقض در کار ارزیابی خاطرنشان کردهاند که؛وقتی که ما درباره روشی که مردم با آن سخن میگویند یا روشی که کار انجام میدهند،احکام غیر رسمی صادر میکنیم، ممکن است این احکام عینی یا شخصی باشند و حتی ممکناست نسبت به حقیقت آنچه انجام میدهیم، علم یا درک نداشته باشیم. مرحله دوم درارزیابی هم با روشی دیگر بهکار گرفته میشود. به این صورت که وقتی اشخاص را درمحیط کار ارزیابی میکنیم، در اصل، فقط درباره آنان حکم صادر نمیکنیم، بلکهمعمولا میکوشیم آنان را در بهسازی عملکردشان یاری دهیم؛ زیرا برای ما میسر است کهبه منظور کمک به نیروهای کار برای بهسازی عملکرد و تعیین نیازمندیهای آنان، راههایجایگزینی را برای کار یا دورههای آموزشی به آنها پیشنهاد دهیم یا فرصتهایی رابرای پیشرفت آنان فراهم کنیم. پس ارزشیابی عملکرد فرایندی است که به سنجش واندازهگیری، ارزشگذاری و قضاوت درباره عملکرد طی دورهای معین میپردازد. تعریفدیگری از ارزشیابی عملکرد اشاره می کند که ارزشیابی عملکرد اندازهگیری عملکرد ازطریق مقایسه وضع موجود با وضع مطلوب یا ایدهآل بر اساس شاخصهای از پیش تعیین شدهکه خود