پیشینه تحقیق عواطف و کنترل عواطف
تحقیق کنترل عواطفپیشینه تحقیق کنترل عواطفپیشینه کنترل عواطفمبانی نظری کنترل عواطفکنترل عواطفکنترل عواطف-------
پیشینه تحقیق عواطف و کنترل عواطف
فرمت فایل دانلودی: .zipفرمت فایل اصلی: word
تعداد صفحات: 57
حجم فایل: 96
قیمت: 51721 تومان
بخشی از متن:
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 57
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
قسمتی از متن:
عواطفبخش مهمی از زندگی انسان را تشکیل می دهند به گونه ای که تصویر زندگی بدونآن پنداری دشوار است. ویژگی ها و تغییرات عواطف، چگونگی ارتباط گیری عاطفیو درک و تفسیر عواطف دیگران نقش مهم در رشد و سازمان شخصیت، تحول اخلاقی وروابط اجتماعی، شکل گیری هویت و مفهوم خود دارد (لطف آبادی، 1379).
عواطفاهمیت زیادی دارند؛ نه فقط به واسطه ایجاد احساسات خوشایند یا ناخوشایند، بلکه همین احساسات هستند که چگونگی رفتار ما را مشخص میکنند. عواطف بر خلاف رفتار، در معرض کنترل سایرین نیستند؛ نه ما قادر به کنترل عواطف دیگران هستیم و نه دیگران میتوانند عواطف ما را کنترل کنند و به بیانی دیگر، احساسات ما فقط متعلق به ماست. البته دیگران هم میتوانند حداکثر کوشش خود را برای تأثیر روی احساسات ما انجام دهند اما فقط و فقط ما میتوانیم انتخاب کنیم که این تأثیرات اعمال شود یا نه! در یک طبقهبندی کلی، احساسات را میتوان به 2 گروه تقسیم کرد: احساساتی که به ما کمک میکنند، عملکرد مؤثرتری داشته باشیم. داشتن سطح مناسبی از اضطراب است که عملکرد را ارتقاء میبخشد و در نتیجه، بهتر از زمانی که بهصورت معمول و عادی به مسائل نظر داریم، اقدام میکنیم. و احساساتی که موجب میشوند عملکرد مؤثر ما پایینتر از سطح توانمندی های ما باشد، احساساتی مانند خشم،دلواپسی و احساس گناه هستند که غالباً مانع عملکرد مؤثر میشوند. در ضمن مادامی که این حالات در ما وجود دارد، احساس ناخوشایندی خواهیم داشت. واضحاست احساساتی که موجب ارتقای عملکرد میشوند، مطلوب و لذتبخش هستند، در مقابل احساساتی که باعث افت عملکرد میشوند، هم ناخواسته و هم ناخوشایند هستند(کریم پور، 1391).
همه انسان ها هیجان ها و عواطف را در زندگی خود تجربه می کنند و این کاملاً طبیعی است که در رویارویی با موقعیت های گوناگون هیجان ها و عواطفی متفاوت از خود نشان دهند، اما هیجان ها و عواطف منفی شدید غیر عادی است و نه تنها سازنده نیست بلکه آثار مخرب و زیان باری نیز دارد (قدیری، 1384).