پیشینه تحقیق فراشناخت و درمان فراشناختی
مبانی نظری فراشناخت و درمان فراشناختیمبانی فراشناخت و درمان فراشناختیفراشناختدرمان فراشناختیتحقیق فراشناخت و درمان فراشناختیپیشینه تحقیق فراشناخت پیشینه تحقیق درمان فراشناختیمبانی نظری فراشناختمبانی نظری درمان فراشناختی-------
پیشینه تحقیق فراشناخت و درمان فراشناختی
فرمت فایل دانلودی: .zipفرمت فایل اصلی: word
تعداد صفحات: 31
حجم فایل: 119
قیمت: 51721 تومان
بخشی از متن:
عنوان: پیشینه تحقیق فراشناخت و درمان فراشناختی
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 31
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 31
همراه با رفرنس نویسی و پاورقی داخل متن
منابع کامل
قسمتی از متن:
فراشناخت
اصطلاحفراشناخت به دانش ما درباره فرایند های شناختی خود و چگونگی استفاده بهینه از آنها برای رسیدن به اهداف یادگیری گفته می شود ( بایلر و اسنومن،1933؛ به نقل از زوهر، 1991 ). به عبارت دیگر، فراشناخت به دانش یا آگاهی فرد از نظام شناختی خود او یا به دانستن درباره دانستن گفته می شود. دانشفراشناختی ما را یاری می دهد تا به هنگام یادگیری و دانستن، پیشرفت خود رابر مطالبی که خوانده ایم، بسنجیم. کوتاه سخن اینکه، دانش فراشناختی به ما می گوید که راه های مختلفی برای سازمان دهی مطالب به منظور سهولت بخشیدن بهیادگیری و یاد آوری وجود دارد(سیف، 1376).
می توان به گونه ای دیگر بهفراشناخت نگریست، بدین صورت که آن را شناخت در مورد شناخت دانست. از آنجا که شناخت را دانستن و یادگیری معنی می کنیم، می توانیم فراشناخت را به دانستن درباره یادگیری و تفکر خود معنی کنیم. به همین سبب یکی از تعابیر بسیار نزدیک به فراشناخت، یاد گرفتن یاد گیری است (سیف، 1379). فراشناخت هرگونه دانش یا فعالیت شناختی است که موضوع آن شناخت باشد یا اینکه فعالیت یا فرایندهای ذهنی و شناختی انسان را تنظیم کند( فلاول، 1984؛ به نقل از سیف، 1379 ).
فراشناخت به اطلاعاتی که هر فرد در مورد نظام شناختی خود دارد، گفته می شود و شامل فرایند های حافظه فرد است و تحقیقات نشان داده است که آگاهی فرد از فعالیتها یا فرایندهای شناختی خود، نقش و تأثیر زیادی در یادگیری دارد. تاکنون سه طبقه یا مقوله در دانش فراشناختی مشخص شده است.این طبقات عبارتند از:
الف) اطلاع فرد از نظام شناختی خود: این مقوله،اولین مقوله در نظام شناختی است که باید مورد توجه قرار گیرد و به دانش فرد در مورد آنچه باید در مورد یادگیری و پردازش اطلاعات بداند، اشاره دارد. اطلاع از توانایی های حافظه و برآورد درست این توانایی ها می تواند به فرد در اکتساب، نگهداری و استفاده درست از آنچه که یادگرفته است، یاری دهد. اگر نحوه بررسی مطالب و یا زمان لازم برای انجام آن از اول برای ما مشخص و معلوم نباشد، هنگام برخورد با هر تکلیف، باید آن را دوباره مطالعه کنیم. بعلاوه، اطلاعاتی که ما درباره نظام شناختی خود داریم، می تواند مراحل سه گانه حافظه( حافظه حسی، حافظه کوتاه مدت، حافظه بلند مدت) و یا فرایندهای کنترل کننده را در بر گیرد (کدیور، 1379).
ب) اطلاع فرد از تکلیف: دانش درباره تکلیف، شامل دانش درباره ماهیت، نوع، کیفیت و چگونگی تکلیفی است که قرار است فرد با آن درگیر شود، مانند آگاهی از زمان، تعداد ونحوه سئوالات در یک آزمون( فلاول، 1973؛ به نقل از کار و جویس ، 1998 ). اولین قدم در یادگیری، مطلع شدن فرد از هدف یادگیری است. از آنجا که عدم کارایی حافظه، بیش از هر چیز به فقدان توجه در شروع کار بر می گردد، اگر مطالب در ابتدای پردازش با دقت انتخاب شده باشد، یادآوری آن نیز با اختلال مواجه خواهد شد. به منظور پردازش صحیح اطلاعات، یادگیرنده باید بتواند از توانایی های خود در آن زمینه آگاهی پیدا کند( کار و جویس، 1998).
ج) اطلاع فرد از راهبرد: دانش درباره راهبرد ها، شامل آگاهی از راهبردهای شناختی است. به این معنی که فرد بتواند و بداند چه وقت و کجا از چه راهبردیمی توان سو جست ( فلاول، 1979؛ به نقل از کار و جویس، 1998). راهبرد به یکنقشه کلی یا مجموعه عملیات گفته می شود که برای رسیدن به هدف معینی طرح ریزی شده است. اصطلاح دیگر وابسته به راهبرد، فن است که در خدمت راهبرد قرار دارد. بایلر و اسنومن ( 1993) در رابطه با راهبرد و فن معتقدند که شاید مهمترین نکته ای که باید درباره این دو مفهوم فهمید این است که فن باید با هدف های راهبرد همخوان باشد( سیف، 1379). فراشناخت شامل راهبردهای شناختی و راهبردهای فراشناختی است( زوهر، 1999).
بیشتر نظریه پردازان میان دو جنبه فراشناخت یعنی دانش فراشناختی و تنظیم فراشناختی یک فرق اساسیقایل شده اند. دانش فراشناختی عبارت است از اطلاعاتی که اشخاص درباره شناخت خود و درباره عوامل مربوط به تکلیف یا راهبرد های یادگیری که در آن اثر می گذارند، دارند. تنظیم فراشناختی به انواع اعمال اجرایی اشاره می کند، مثل توجه، بازبینی، کنترل کردن، برنامه ریزی کردن و مشخص کردن خطاها در عملکرد( براون، برانسفورد، کمپیون و فرارا ، 1983 ).
اصطلاحفراشناخت به دانش ما درباره فرایند های شناختی خود و چگونگی استفاده بهینه از آنها برای رسیدن به اهداف یادگیری گفته می شود ( بایلر و اسنومن،1933؛ به نقل از زوهر، 1991 ). به عبارت دیگر، فراشناخت به دانش یا آگاهی فرد از نظام شناختی خود او یا به دانستن درباره دانستن گفته می شود. دانشفراشناختی ما را یاری می دهد تا به هنگام یادگیری و دانستن، پیشرفت خود رابر مطالبی که خوانده ایم، بسنجیم. کوتاه سخن اینکه، دانش فراشناختی به ما می گوید که راه های مختلفی برای سازمان دهی مطالب به منظور سهولت بخشیدن بهیادگیری و یاد آوری وجود دارد(سیف، 1376).
می توان به گونه ای دیگر بهفراشناخت نگریست، بدین صورت که آن را شناخت در مورد شناخت دانست. از آنجا که شناخت را دانستن و یادگیری معنی می کنیم، می توانیم فراشناخت را به دانستن درباره یادگیری و تفکر خود معنی کنیم. به همین سبب یکی از تعابیر بسیار نزدیک به فراشناخت، یاد گرفتن یاد گیری است (سیف، 1379). فراشناخت هرگونه دانش یا فعالیت شناختی است که موضوع آن شناخت باشد یا اینکه فعالیت یا فرایندهای ذهنی و شناختی انسان را تنظیم کند( فلاول، 1984؛ به نقل از سیف، 1379 ).
فراشناخت به اطلاعاتی که هر فرد در مورد نظام شناختی خود دارد، گفته می شود و شامل فرایند های حافظه فرد است و تحقیقات نشان داده است که آگاهی فرد از فعالیتها یا فرایندهای شناختی خود، نقش و تأثیر زیادی در یادگیری دارد. تاکنون سه طبقه یا مقوله در دانش فراشناختی مشخص شده است.این طبقات عبارتند از:
الف) اطلاع فرد از نظام شناختی خود: این مقوله،اولین مقوله در نظام شناختی است که باید مورد توجه قرار گیرد و به دانش فرد در مورد آنچه باید در مورد یادگیری و پردازش اطلاعات بداند، اشاره دارد. اطلاع از توانایی های حافظه و برآورد درست این توانایی ها می تواند به فرد در اکتساب، نگهداری و استفاده درست از آنچه که یادگرفته است، یاری دهد. اگر نحوه بررسی مطالب و یا زمان لازم برای انجام آن از اول برای ما مشخص و معلوم نباشد، هنگام برخورد با هر تکلیف، باید آن را دوباره مطالعه کنیم. بعلاوه، اطلاعاتی که ما درباره نظام شناختی خود داریم، می تواند مراحل سه گانه حافظه( حافظه حسی، حافظه کوتاه مدت، حافظه بلند مدت) و یا فرایندهای کنترل کننده را در بر گیرد (کدیور، 1379).
ب) اطلاع فرد از تکلیف: دانش درباره تکلیف، شامل دانش درباره ماهیت، نوع، کیفیت و چگونگی تکلیفی است که قرار است فرد با آن درگیر شود، مانند آگاهی از زمان، تعداد ونحوه سئوالات در یک آزمون( فلاول، 1973؛ به نقل از کار و جویس ، 1998 ). اولین قدم در یادگیری، مطلع شدن فرد از هدف یادگیری است. از آنجا که عدم کارایی حافظه، بیش از هر چیز به فقدان توجه در شروع کار بر می گردد، اگر مطالب در ابتدای پردازش با دقت انتخاب شده باشد، یادآوری آن نیز با اختلال مواجه خواهد شد. به منظور پردازش صحیح اطلاعات، یادگیرنده باید بتواند از توانایی های خود در آن زمینه آگاهی پیدا کند( کار و جویس، 1998).
ج) اطلاع فرد از راهبرد: دانش درباره راهبرد ها، شامل آگاهی از راهبردهای شناختی است. به این معنی که فرد بتواند و بداند چه وقت و کجا از چه راهبردیمی توان سو جست ( فلاول، 1979؛ به نقل از کار و جویس، 1998). راهبرد به یکنقشه کلی یا مجموعه عملیات گفته می شود که برای رسیدن به هدف معینی طرح ریزی شده است. اصطلاح دیگر وابسته به راهبرد، فن است که در خدمت راهبرد قرار دارد. بایلر و اسنومن ( 1993) در رابطه با راهبرد و فن معتقدند که شاید مهمترین نکته ای که باید درباره این دو مفهوم فهمید این است که فن باید با هدف های راهبرد همخوان باشد( سیف، 1379). فراشناخت شامل راهبردهای شناختی و راهبردهای فراشناختی است( زوهر، 1999).
بیشتر نظریه پردازان میان دو جنبه فراشناخت یعنی دانش فراشناختی و تنظیم فراشناختی یک فرق اساسیقایل شده اند. دانش فراشناختی عبارت است از اطلاعاتی که اشخاص درباره شناخت خود و درباره عوامل مربوط به تکلیف یا راهبرد های یادگیری که در آن اثر می گذارند، دارند. تنظیم فراشناختی به انواع اعمال اجرایی اشاره می کند، مثل توجه، بازبینی، کنترل کردن، برنامه ریزی کردن و مشخص کردن خطاها در عملکرد( براون، برانسفورد، کمپیون و فرارا ، 1983 ).
درمانی فراشناختی
درمانفراشناختی را می توان درمانی تلقی کرد که بیماران را در شناسایی الگوهای فکری و مقابله ای ناکار آمد که باعث آشفتگی های هیجانی مزمن می شوند، توانمند می سازد. همچنین درمان فراشناختی به بیماران کمک می کند تا این الگوها را تغییر دهند و به اصلاح فرا باورها درباره ی افکار و احساساتشان بپردازند ( ولز، 2009).
در درمان فراشناختی بر خلاف درمان شناختی – رفتاری تمرکز اولیه بر ارزیابی واقعیت باورهای منفی متداول ( درباره ی خویشتن و جهان ) نیست.
فراشناخت درمانگر برای درمان بیمار افسرده ای که در بالا ذکر شد، به دنبال واقعیت آزمایی باورهای بیمار (هیچ امیدی نیست) از طریق نقد و بررسی شواهد تأیید کننده و رد کننده نیست، بلکه به او کمک می کند از طریق چالش باورهای فراشناختی و حذف سندرم شناختی – توجهی، در واکنش به افکار خشم و عصبانیت یا بی ارزش بودن خود (در پژوهش حاضر) به شیوه جدیدی پاسخ بدهد. فکر یا باور فرد درباره ی این که هیچ امیدیبه تغییر پیش روی خود نمی بیند به این دلیل پایدار و تغییر ناپذیر است که سندرم شناختی- توجهی، به تقویت آن دامن می زند ( ولز، 2009).
و...
ممکن است در توضیحات بهم پیوستگی در کلمات وجود داشته باشد ولی در فایل word اینگونه نیست.